March 20, 2005

سکوت
سکوت

سکوت ِ تلخ ِ لعنتی
.
.
.


و من هنوز هم ثانیه ها که می گویند سال نو شده است، دست هایم را مثل چشم هایم می بندم و فکر می کنم از آخرین باری که سال نو را جشن گرفتیم، جوان، خندان، دیوانه در کافه توچال، حرم، و تمام مشهد دیوانه
.
.
.


یعنی سال نو هم مبارک؟

سودارو