The World is changing . . . I feel it in the water . . . I fell it in the air
http://www.bbc.co.uk/persian/news/story/2005/03/050321_pm-climate-change-pics.shtml#
* * * *
از دو شب قبل از سال نو شروع شد. شب از نیمه گذشته بود و من خسته از کتابی که می خواندم شروع کردم در تاریکی خانه به راه رفتن. تنها چراغ روشن خانه مال اتاق من بود و فکر می کنم اتاق برادرم. توی اتاق پذیرایی تاریکی بود و نور کمی که از اتاق ها به آن می رسید. شروع کردم به راه رفتن و رام کردن ِ عضله های خسته و مفلوک پا و دست و گردن. احساس کردم کسی آن جا است. روح یا جن نمی دانم. ترسیدم. بر گشتم به اتاق. من از کودکی از تاریکی می ترسیدم و حالا
.
.
.
یک شب بعد بود و یا شبی بعد ش. توی اتاق تاریک به چشم هایم استراحت می دادم و موسیقی راک گوش می کردم. یکباره احساس کردم که مردی سیاه پوش پشت سرم ایستاده است. همان قدر قدرت داشتم که چراغ را روشن کنم و به پشت سرم نگاه نکنم
الان . . . نیمه شب است. در اتاق بسته است. نمی دانم بیرون کسی بیدار است یا نه، اما می ترسم، شاید مرد سیاه پوش هنوز هم همین جا ها باشد
یعنی زمان مرگم نزدیک شده است؟ یا فقط یک رویا است که از ذهنم بیرون پریده و آزارم می دهد
فقط می ترسم
شاید فقط تاثیر مکرر گوش دادن به لینکینگ پارک است
فقط می ترسم
* * * *
آدم ها برای رها شدن از روح پر شده از زندگی روزمره شان هزار کار می کنند. بعضی ها سیگار می کشند. بعضی ها دوست دارند شب ها کمی مست کنند. بعضی ها می روند به قدم زدن های طولانی. بعضی ها جلوی تلویزیون خود شان را خفه می کنند و من روز ها وب لاگ می نوشتم و این روز ها فقط نیم ساعت لینکینگ پارک آرامم می کند در این تنهایی اتاق نارنجی
اتاق نارنجی ام پر شده است از هزار ها برگ کتاب و مجله و سی دی ها و . . . تمام اتاقم را پر کرده ام از انسان های اسیر شده در خاطرات و واژگان ِ کتاب ها و برگ ها و برگ ها و برگ ها
.
.
.
دیده اید مشهد را این روز ها؟ شلوغ است مثل یک کاروانسرای. می گویند تخمین زده شده است چهار و نیم میلیون نفر نوروز به مشهد بیایند. امروز به نزدیکی حرم رفتیم؛ جنون واقعی. آن قدر توی خیابان خسروی نو آدم هایی با لهجه ی اصفهانی و ماشین ها با پلاک تهران بود که ما خودمان هم مانده بودیم کجایی هستیم
نمی دانم کسی فکر کرده است اگر مشهد این روز ها زلزله بیایید چه خاکی توی سر مان می خواهیم بریزیم؟ یا همه مثل بابا فکر می کنند چون مشهد امام رضا (ع) – در تبعید – دارد زلزله نخواهد داشت
من که توی کفم این حرف نمی رود
آن هم برای مشهد . . . یکی از فاسد ترین شهر های ایران
فقط می توانیم دعا کنیم اتفاقی نیافتد
فقط همین
سودارو
2005-03-23
یک و هفت دقیقه صبح