June 27, 2005

حدود یک ماه پیش، یک کامنت داشتم – در واقع دو تا – و توی یکی از آن ها یک متن قشنگ انگلیسی بود. من هم خوشم آمد، نگاه کردم، نه آدرس وب لاگ داشت و نه آدرس میل. برای همین هم فردای همان روز متن همان کامنت را در اول پستم آوردم و خواستم که صاحب نوشته با من تماس بگیرد. میلم را هم گذاشتم محض اطمینان. تا حدود سه روز پیش که این میل به دستم رسید. چون متن میل در کامنت های وب لاگ گذاشته شده است، فکر می کنم که می توانم آن را کامل اینجا بیاورم. ضمنا کلمات انگلیسی را هم از توی متن حذف یا جا به جا کرده ام، چون توی وب لاگ که پست کنم بهم می ریزد خطوط وقتی کلمه ی انگلیسی داشته باشم

* * * *

سلام. حدود یک ماه پیش کامنتی برای شما گذاشتم همراه با یک قطعه یا گزین گویه ء کوتاه نوشتهء خودم به انگلیسی و چون وب لاگ نداشتم ادرس ای میل رو هم گذاشتم شاید که نظری یا نقدی - با توجه به اینکه هم رشته ایم - برایم ارسال کنید که خبری نشد. به هر حال جای تعجب هم نداره. وبلاگ های فارسی معمولا ً عرصه ء تفرعن و تعاملات سرسری و نان قرض دادن های ادبی به وب نویس های اسم و رسم داره


به هر حال نیت اصلی من از این کامنت اینه که اگر میان بچه های ادبیات انگلیسی – که شما هم در جرگه شان هستی و به تبع آن با شماری از دانشجوهای این رشته آشنایی داری – اشخاصی باشند علاقه مند به شعر مدرن انگلیسی و آمریکایی گه ورود و آگاهی نسبی در این زمینهء منحصر ادبیات انگلیسی زبان دارند، و مهمتر از همه به شرکت در فعالیت ها و نشست های بارآور و آموزنده ای که نیازمند به جدیت و پیگیریست متمایل باشند، دعوت کنم تا به صورت مهمان در جلسات باشگاه شعر هاپکینز
Hopkins Poetry Club
شرکت کنند. این باشگاه ادبی توسط جمعی از فارق التحصیلان رشته ء ادبیات انگلیسی اداره می شه و حاصل بیش از دو سال فعالیتش چند مجموعه ترجمه و مقالات انتقادیه. برای نمونه: نگارش کتابی مشتمل برمقالات تحلیلی به انگلیسی و فارسی و ترجمه ء اشعار مهم ازراپاند - شاعر نامدار امریکایی - و کار بر روی شاعران مدرن پیش از نهضت ایماژیست هاست. این باشگاه در یک روند تاریخی شعر قرن اخیر انگلیسی رو مرور می کنه تا به آخرین شاعرای معاصر برسه. هم اکنون هم مشغول به کار بر روی مجموعهء شعر سر زمین هرز اثر مشهور تی. اس. الیوت بزرگترین شاعر مدرن انگلیسیه. برای آشنایی بیشتر با عملکرد و مشی این باشگاه به این نشریه مراجعه کنید


Iran News / Tuesday, June 7, 2005 – Khordad, 17, 1383/ Page 10 / Dead Poets Society Turns Disused Office Into Literary Forum/ written by: Cyrus Shahrad


به هر حال قصد داشتم زودتر به وب لاگتون بیام و ضمن معرفی باشگاه بهتون اطلاع بدم که چنانچه مایل باشید می توانید به عنوان مترجم، تحلیل گر یا شرکت کنندهء در جلسات در این باشگاه شعر عضو شوید. اما تا به همین امروز درگیر انتخابات بودم و فرصتی میسر نشد. به هر حال اگر به ادبیات انگلیسی علاقه دارید و در این رشته تتبع می کنید مطمعنا ً از شرکت در جلسات باشگاه به خاطر آزادی ها و نو اندیشی هایی که در اون هست – دقیقا ً بر خلاف کلاسها و جوّ منجمد و مأیوس کننده ء دانشگاه – لذت خواهید برد و استفاده خواهید کرد. در پایان به نظر من حمایت عبد الله کوثری از رفسنجانی چندان هم دلیل معقولی برای شرکت در انتخابات نیست


* * * *

گذاشتم چند روزی از رسیدن میل به دستم بگذرد تا بتوانم فکر کنم و به این نتیجه رسیدم که به دو دلیل این دعوت را قبول نکنم: اول اینکه تا حدود دو سال دیگر تمام وقتم پر است، هم برنامه ی مطالعاتی مشخص دارم و هم طرح های ترجمه ی مشخص، و هم برنامه ی کاری مشخص. برای همین به دلیل کمبود وقت قبول نمی کنم. دوم هم اینکه هم در متن اولین کامنت به زبان فارسی بود و هم متن این نامه، نکته ای است که آزارم می دهد، مثلا: دقیقا بر خلاف کلاسها و جو منجمد و مایوس کننده دانشگاه، یک چیزی توی این جمله هست که به من این حس را می دهد که نویسنده ی متن به نوعی یک طرفه فکر می کند. و من با کسانی که حتا کوچک ترین ذهنیت یک طرفه و یک بعدی بودن را دارند نمی توانم کار بکنم. کسی که تمام کلاس ها و دانشگاه ها را به یک شکل می بیند برای من جالب نیست. من کلاس های فوق العاده ای با خانوم تائبی و خانوم گمنامی و آقای امیری داشته ام که از لحاظ ارزش انسانی و روحی برایم فوق العاده هستند و خواهند بود. جو دانشگاه هم برای من خشک و منجمد نیست. بیشتر دوستان من در دانشگاه وب لاگ نویس اند. بیشتر آن ها به شدت وابسته به مطالعه هستند. بیشتر آن ها یا شعر می نویسند و یا داستان. ما دوستان خوبی هستیم

این هم دلیل دوم که قبول نمی کنم این دعوت را. یک نکته ی کوچک هم هست که این چه گروه ادبی است که نه در اینترنت پایگاه دارد و نه میل مشخص برای گروه؟ اصلا خود گروه کجا است؟

متن کامل این میل را آوردم که هر کس دوست دارد به میل زننده جواب بدهد که من دوست دارم عضو این گروه باشم. ">آدرس میل صاحب این نامه را هم باید از میل باکسم در بیاورم که در اولین فرصت به این متن اضافه می شود

* * * *

http://mazi.blogfa.com/post-41.aspx

مازی جان، خیلی بی ادبی، ضمنا اصلا دروغ گوی خوبی هم نیستی، من شب ها غالبا نمی خوابم، بیشتر عصر ها می خوابم، مهشید خدا بگم چی کارت کنه که همه دود ها از بغل همین چت با توئه و با این سورئالیست پسر، بعد ش هم مازی خدا خفه ات کنه که کار کرده بودی که فقط من نتونم رو نوشتت کامنت بگذارم، ضمنا عزیزم دختر جهنم نازنین من، همه ی این ها یک شوخیه و من به شدت، شدت، شدت تمام تکذیب می کنم

ولی با تمام این حرف ها، خیلی به خنده احتیاج داشتم مازی، ممنون


سودارو
2005-06-27
یک و نیم شب، یا صبح

من فردا – امروز – امتحان روش تحقیق دارم، یادم می آید این چند هفته ی آخر ترم وقتی ساعت یک و ده دقیقه شده بود و من هنوز نرفته بودم دانشگاه – ساعت دو کلاس داشتم و ده کیلومتری هم راه در پیش و ترافیک هم – مامان آمد دم در اتاق پرسید امروز چی درس دارم که این قدر با اشتیاق دارم می رم دانشگاه. حالا فردا، و بعدش هم کی حوصله داره برای چهار شنبه . . . لابد فردا برم کلی از افتخارات را هم چسبانده اند به دیوار که ما قبل از امتحان خوب شکه بشیم