یازده دقیقه ی پائولو کوئیلو دارد توی تمام وجودم راه می رود، نفوذ کرده است به تمام هستی ام. ذهنم را آشفته کرده است. واقعا از سکس چه می دانیم؟ یک بار یک مطلب روانشناسی می خواندم که در آن می گفت که تقریبا نیمی از کل طلاق هایی که در ایران اتفاق می افتد به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به سکس مربوط می شود
مثالی می زد. می گفت زوجی آمده بودند پیش او و می گفتند که زندگی شان دارد به خاطر رفتار بچه شان فرو می پاشد. ی گفتند درس نمی خواند، عصبی است، رفتار های غیر عادی نشان می دهد. که دارند دیوانه می شوند از دست بچه. بعد از چندین جلسه کار روان شناسی به آن جا رسیده بود که تمام مشکلات به آن جا بر می گردد که زن و شوهر هیچ وقت سکس مناسبی نداشته اند
زن عصبی از رفتار های شبانه تمام فشار درونی ش را غیر مستقیم منتقل به بچه می کرده، و بچه جواب می داده، آن ها هم فکر می کرده اند که مشکلی در بیرون هست
ولی تمام درد ها درون خانه بود
ببینید، جسم یک چیز است و روح چیز دیگری، هر دو می خواهند از دریچه ی تن آرام شوند، ولی نمی توانند، چون خیلی ساده است، با حرف های نیم ساعت قبل از عروسی که کسی سکس یاد نمی گیرد
ساده بگوییم، سکس یک هنر زیبا است، فرایند ش قبل و بعد از سکس عمل ها و نوازش های مختلفی را می خواهد
با همین مثال متن پیش می رفت، می گفت که زوج های جوان هیچ شناختی از سکس ندارند. می گفت فیلم های پورنو اصلا نمی توانند فیلم های آموزشی باشند. جایی دیگر داشتم می خواندم در مورد مواردی از بیماران که به بیمارستان آورده شده بودند و همه به خاطر خشونتی بود که در سکس برای شان اتفاق افتاده بود. خشونت راه یافته از فیلم های پورنو به بستر آن ها
نمی دانم به زبان فارسی چه چیزی در اینترنت هست که بتواند آموزشی باشد برای همه. می دانم که در زبان انگلیسی فراوان است. مثلا بی بی سی صفحه ای در مورد سکس و آموزش سکس و اینکه چگونه از سکس بهره ی بیشتری برد دارد، فارسی اش را نمی دانم، اگر می دانید لطف کنید آدرسش را برایم بفرستید. سایت های انگلیسی خوب را هم لطفا
من قبلا فکر می کردم که سکس مشکل عمده ی ایران است که همه چیز در آن در محدوده ی سنت ها و قوانین بحث می شود. بعد دیدم که یازده دقیقه دارد از روسپی ای حرف می زند که در تمام رابطه هایش – با مردان مختلف، به خاطر پول یا برای علاقه – نمی تواند ارگانیسم را تجربه کند
دارم می بینم که همه درک نا مشخصی از سکس دارند. دارم می بینم تمام دنیا آشفته یازده دقیقه ی ای است که در بستری که برای آرامش آفریده شده گشته، یازده دقیقه ای که در دارد همه چیز بشری مان را می بلعد
یک کم فیلم هایی که ده، بیست سال پیش ساخته شده اند را با فیلم های الان مقایسه کنید تا بدانید چه می گوییم. لابد اگر نیچه بود بعد از اعلام مرگ خدا، مرگ بشریت را هم فریاد بر می آورد
* * * *
اگر که همه چیز خوب پیش برود، یعنی اینکه که طرح کانون شاعران و نویسندگان در جلسه ی شنبه ی شورای مرکزی انجمن علمی زبان توی دستور کار قرار گیرد و بعد از یک سال و خورده ای بالاخره تصویب شود – مخصوصا حالا که خانوم خوشنویس مسئول بخش آموزشی از متن طرحی که من مدت ها پیش نوشته بودم و داشت خاک می خورد خوششان آمده است، من قصد دارم پیشنهاد دوباره قبول کردن مسئولیت کانون شاعران و نویسندگان را قبول کنم. معنی اش این بار این است که سه گروه – طبق طرح – باید تشکیل دهم، مسئول گروه داستان را پیدا کرده ام و عماد گریوانی قبول کرده است، بخش شعر هنوز بدون مسئول است، اگر از اعضای انجمن علمی کسی دوست دارد این گروه را در دست داشته باشد با من تماس بگیرد، و برای بخش برنامه های یادبود هم می خواهم با نویسنده ی وب لاگ ماضی صحبت کنم ببینم قبول می کند یا نه
در هر صورت، من در صورت توافق با خانوم خوشنویس می خواهم دوباره جلسات نقد و بررسی کتاب را از سر بگیرم. برای اولین جلسه – بعد از نمایشگاه کتاب تهران احتمالا – ناطور دشت ِ جی دی سلینجر و برای جلسه ی بعد هم شازده احتجاب ِ هوشنگ گلشیری را می خواهم بحث کنم. چند کتاب هم در لیست خودم دارم که هنوز صد در صد نیست: نام ها و سایه ها، محمد رحیم اخوت؛ هم نام ترجمه ی آقای حقیقت؛ هیولا اثر پل استر، هر کتاب ِ دیگری را هم که دوست دارید لطف کنید برایم اسم و مشخصات کتاب (نویسنده، مترجم، ناشر، و بهای کتاب) را بفرستید لطفا
* * * *
خیلی جزو طرفدارهای برنامه ی روز هفتم نیستم، ولی جدیدا مخصوصا بعد از عید مصاحبه های جالبی می گذارد، به هر حال، روز هفتم صاحب سایت شده است، مبارک باشد
ممنون
سودارو
2005-04-18
یک و سی و چهار دقیقه ی شب