April 03, 2007

به من بگو سلام: به فیلترینگ پشت می کنم

و آفتاب در میان پهنه ی روز همه چیز را گرم می کند، همه چیز را و در میان سکوت هایی که همیشه بوده اند، می توانم لبخند بزنم و بگویم تمام شد. مثل آن جمله ی ماتریکس سه که می گفت، هر چیزی که شروعی داشته باشد، پایانی هم خواهد داشت

آمده ام بگویم که سه سال توی این خانه نشسته بودیم و حرف می زدیم و حالا همه چیز تمام شده است. حالا وقت اش بگویم که سالگرد سودارو مبارک؛ خداحافظ سودارو

می خواهم پوست باندازم، رنگ خاکستری را سفید بکنیم و دعوت بکنیم به مراسم خوانشی نو از زندگی روزمره ی پسری که اینجا، در مشهد، هنوز دارد زندگی را وارانه نگاه می کند: که بگویم سلام، به دیدن من می آیید؟

خانه ی جدید سودارو آماده است. فقط منتظر مانده ایم که سه سال تمام از حضور ام در این خانه بگذرد و سال چهارم را در آدرس جدیدی باشم

به امید دیدار

خداحافظ سودارو، سلام سودارو

2007-04-02
سید مصطفی رضیئی – سودارو
یازده و سی و یک دقیقه ی شب

سلام فرناز خانوم، خوش آمدید

http://daftarehyadha.blogspot.com/

توان نه گفتن

http://www.khorshidkhanoom.com/archives/002147.php

مهدی موسوی به روز است

http://bahal3.persianblog.com/

خانوم میزبان هم بعد از سه ماه زحمت کشیده اند، به روز کرده اند

http://www.persianblog.com/posts/?weblog=elm1362.persianblog.com&postid=6569194

تماس از نوع خیره ماندن به سقف. جالب بود

http://8569reza.persianblog.com/

خط خطی های یک نقاش

http://www.aminmansouri.blogspot.com/