February 01, 2005

افسوس

قطره، قطره می چکد از فراز سرم در میان سرداب
و سکوت را زجر می دهد در انعکاس ِ شکستن
میان نقش سنگ های سیاه

سردم است، میان دیوار های در هم فشرده ی نمور
سردم است، و سرم میان دست هایم خشک شده است

فریاد برآورده ای
فریاد بر آورده ای و سرانجام را رقم زدیم

دست هایم خشک شده است

و صدایت هنوز در گوش هایم پیچ می خورد در
این سکوت زجر دیده، این سکوت
سکوت
سکوت

.
.
.

* * * *

یکی از دیگر از دوستان دانشگاه به جمع وب لاگ نویسان پیوسته اند، حضور شان پایدار باد

http://marjandrafts.blogfa.com/


طومار را نه فقط برای مطالبی که عرضه کرده است نگاه کنید، که بیشتر به سراغ لینک هایش بروید، خصوصا لینک های انگلیسی که برای من حداقل، فوق العاده بودند

http://www.toomar.com/

صفحه ی ویژه ی انتخابات عراق در بی بی سی

http://www.bbc.co.uk/persian/pulltogether/s_iraq.shtml
سودارو

شانزده بهمن فراموش نکنید این وب لاگ را بخوانید
2005-01-31
ده و هشت دقیقه شب