November 10, 2006

هری پاتر: لایه های داستانی


مقدمه:

Harry Potter and the Sorcerer's Stone


CHAPTER ONE

THE BOY WHO LIVED

Mr. and Mrs. Dursley, of number four, Privet Drive, were proud to say that they were perfectly normal, thank you very much. They were the last people you'd expect to be involved in anything strange or mysterious, because they just didn't hold with such nonsense.

. . .

It was on the corner of the street that he noticed the first sign of something peculiar -- a cat reading a map. For a second, Mr. Dursley didn't realize what he had seen -- then he jerked his head around to look again. There was a tabby cat standing on the corner of Privet Drive, but there wasn't a map in sight. What could he have been thinking of? It must have been a trick of the light. Mr. Dursley blinked and stared at the cat. It stared back. As Mr. Dursley drove around the corner and up the road, he watched the cat in his mirror. It was now reading the sign that said Privet Drive -- no, looking at the sign; cats couldn't read maps or signs. Mr. Dursley gave himself a little shake and put the cat out of his mind. As he drove toward town he thought of nothing except a large order of drills he was hoping to get that day.

. . .

Nothing like this man had ever been seen on Privet Drive. He was tall, thin, and very old, judging by the silver of his hair and beard, which were both long enough to tuck into his belt. He was wearing long robes, a purple cloak that swept the ground, and high-heeled, buckled boots. His blue eyes were light, bright, and sparkling behind half-moon spectacles and his nose was very long and crooked, as though it had been broken at least twice. This man's name was Albus Dumbledore.


توضیح: ترجیح دادم از ترجمه ی متن ها استفاده نکنم، در هر صورت سه پاراگراف از فصل اول اولین جلد کتاب های هری پاتر را می توانید به راحتی در هر ترجمه ای پیدا کنید

یکم – اولین لایه ی داستانی هری پاتر داستانی است که همه می دانیم: پسری که جادوگر است. ماجراهایی که پیش می آیند و غیره. لایه ی اولیه ی داستانی چیزی است که بسیاری را جذب خود کرده است. سوال: این لایه ی داستانی چه چیز خاصی در خودش دارد؟

جواب: چینش دقیق همه چیز، از اشیا، تا نام ها تا وقایع، تا همه چیزی که در رمان پیش می آیند


دوم – شهری امروزی، زندگی ِ امروزی، اواخر قرن بیستم. توصیف های زندگی مردمان عادی – مشنگ ها – از قانون اصلی ادبیات نیمه ی دوم قرن بیستم تا همین الان استفاده می کنند: رئالیسم ِ صرف. قانونی که در تمام کتاب های پر فروش بدون عیب و نقص دنبال می شود: همه چیز را طوری تعریف کن که با زندگی آدم ها قابلیت تطبیق پیدا کردن را داشته باشد. هیچ چیزی را خیلی عجیب و غریب نساز: شخصیت داستانت هر چیز و هر کسی که هست باید کاملا مطابقت با زندگی عادی داشته باشد. خوانندگان دنبال غیر ممکن ها نمی گردند: همه چیز را معمولی بنویس. جی کی رولینگ این قوانین را به خوبی رعایت کرده است

سوم – رمان های هری پاتر فرهنگ غرب را پشت سر خود دارند. جی کی رولینگ سعی در خلق چیز هایی غیر عادی را ندارد: همه چیز از میان داستان ها، اسطوره ها و افسانه ها بیرون می آیند. ولی نقش جادوی قلم رولینگ را به خود می گیرند: امروزی می شوند. به زمان ما وارد می شوند و بعد همه چیز معمولی است: حتا اژدها، حتا کلاس درس دفاع در برابر جادوی سیاه

چهارم – پاراگراف آغازین داستان از یک زندگی کاملا معمولی در شهری کاملا معمولی در انگلستان سخن می گوید: و البته در همان چند خط هم طنز قوی نویسنده مشخص است. اولین باری که سخن از چیزی غیر عادی می رود یک گربه است که دارد نقشه می خواند: دقت کنید یک گربه: تمام ساحره ها از قرون وسطی – حدود هزار سال پیش – تا الان همراه خودشان یک گربه ی سخن گو داشته اند. تصویری کاملا آشنا که امروزی می شود: خود ساحره در تن ِ گربه است. تصویر دامبلدور با چیز های غیر عادی نمی آید: یک مرد با تصویری که انگار از یکی از کتاب های کلاسیک که چند سال قبل نوشته شده اند بیرون آمده باشد. این روند در کل کتاب ها دنبال می شود: موضوعات از فرهنگ و هویت جامعه گرفته می شوند و به کتاب تزریق می شوند: داستان هایی که این قدر آشنا هستند که همه زود با آنها دوست شوند: داستان هایی که آدم های زیادی را به خود جلب کرده اند

پنجم – ولی چرا کتاب خارج از فرهنگ غرب هم این چنین درخشیده است؟

تبلیغات را کنار بگذاریم یک چند موضوع مد نظر می آیند: بر خلاف چیزی که آدم ها فکر می کنند فرهنگ جوامع درست است که از نظر ظاهر با هم اختلافات چشمگیری دارند، ولی در حقیقت ریشه های یکسانی دارند: به نظر تان عجیب است که مراسم باستانی اینکا ها در امریکای جنوبی با مرگ عیسی در فلسطین رابطه ای داشته باشد؟ خوب، سر جورج فریزر چیز دیگری می گوید، و البته کارل یونگ هم. در این مورد در آینده ای نزدیک در همین وبلاگ خواهید خواند

وقتی کتاب هری پاتر توانسته ریشه های هویت و فرهنگی غرب را در خودش جذب کند، به ریشه های فرهنگ جهانی – ضمیر ناخود آگاه جمعی ما – دست پیدا کرده است. کتاب برای فقط غربی ها آشنا نیست: برای من دو هزار کیلومتر به سمت شرق هم آشنا است: کتاب را در دست می گیرم و انگار یک دوست قدیمی را دوباره دیده ام

ششم – روانشناسی و ویرایش. به جز دو سه کتاب اول، بقیه ی کتاب های هری پاتر زمان زیادی را پس از آنکه جی کی رولینگ نوشتن را تمام می کند تا زمان چاپ کتاب می گذارند. در مورد کتاب پنجم حدود یک سال و سه ماه بود. در این مدت یک تیم قوی ویراستاری روی کتاب کار می کنند: البته، این تیم شامل بر روان شناسان و محققین مرتبط در دیگر رشته ها هم می شود. کتاب خط به خط خوانده می شود، بحث می شود و روی آن کار می شود: هدف کمک به فروش کتاب است. ولی روندی را تقویت می کند که جی کی رولینگ در کتاب اولش هم به تنهایی توانسته بود به وجود بیاورد: وقتی کتاب را می خوانی از زندگی پر از دردسر امروزی ات دور می شوی: به دنیایی وارد می شوی که همه چیز آشنا است، تقریبا هر چیزی ممکن است: این دنیا خوب است، خیلی خوب. می خواهی توی آن باقی بمانی: شاید به همین دلیل باشد که خیلی ها مثل من دوست دارند کتاب را بار ها و بار ها و بار ها بخوانند: کتاب مثل یک سلسله جلسات روان درمانی برای روح آدم موثر است

هفتم – نمی خواهم بگویم که هری پاتر یک معجزه ی ادبیات است. قبول دارم که یک کتاب بازاری است و تب آن چند سال دیگر تمام می شود و فقط خاطره ای از آن باقی خواهد ماند. فقط می خواهم بگویم که به تصویر ساده ی کتابی چون هری پاتر باید کمی دقیق تر نگاه کرد: همه چیز آنقدر ها که آدم در اولین نگاه می اندیشد ساده نیستند

سودارو
2006-11-09
دو و چهل و یک دقیقه ی بعد از ظهر