...
سفر سرد در پایان غم انگیز زمستان
کشتی پر کاهی بود در نبرد قطره های دریا، یادت هست؟
آرزو تنها جسارت دیدن آن سوی صخره ها بود، یادت هست؟
می گفتیم جوانی را باید پیش رفت. جلو . . . رو به جلو، دید، شنید
دانست: می گفتیم جوانی را باید زندگی کرد. فقط زندگی کرد . . . یادت هست؟
...
بخشی از یک شعر بلند که همین جوری دو ماه است روی دستم مانده
...
سودارو