December 20, 2004

در مورد نامه ی آقای احمد قابل به رئیس جمهور خاتمی در مورد رهبر ایران شنیده بودم، وب لاگی را با نام احمد قابل پیدا کرده ام که از لحن نوشته ها این طور به نظر می آید که نویسنده خود احمد قابل باشد. خلاصه ی 5 سطری این نامه را در شرق خوانده بودم که هیچ اطلاعاتی در مورد محتوای نامه نمی داد. نامه را از این آدرس دریافت کنید و با دقت بخوانید، حرف هایی که آقای قابل می زنند هنوز هم کاربرد دارند، خواهم نوشت چرا، مخصوصا خانوم دختر ِ جهنم بخوانند

http://aghabel.persianblog.com

* * * *

یکی از مهم ترین ویژگی های زبان انعطاف پذیری زبان در برابر زمان است. هر چه زمان جلوتر می رود، دنیا تغییر می کند، و زبان بر اساس تغییران به وجود آمده خود را به روز می کند. یکی از جنبه های به روز رسانی زبانی تغییرات معنایی واژگان است. واژه ها به صورت کلمات جدید متولد می شوند، از زبان های دیگر وارد یک زبان می شوند، در همان شکل قبلی معنایی دوباره می گیرند یا اینکه می میرند، و کلماتی هم به همان شکل که بودند باقی می مانند

این یک اصل مورد قبول تمام زبان شناسان دنیا است

یکی از واژگانی که در طول تاریخ وجود داشته واژه فاحشه است، مورد اطلاق رسمی برای زنانی که خود فروشی می کنند، در تحقیر برای فحش دادن مورد استفاده قرار می گیرد

اصل ایده را از وب لاگ هایی که می خوانم گرفته ام و حالا می خواهم بیانش کنم. تحلیل های روان شناسی و جامعه شناسی می گویند که زن در شخصیت اصلی خودش، موجودی نیست که تن فروشی را بتواند تحمل کند. اکثر مواقع تن فروشی عاید فقر، و در موارد دیگر جنگ ها، برده های جنسی، اختلالات روانی – مانند افسردگی و بیماری ها، اجبار و . . . باعث تن فروشی می شود

در یک جامعه ی بیمار مثل جامعه ی ما – من چقدر سید ابراهیم نبوی را دوست دارم، احترامی را که برای وی قائل هستم در بین روزنامه نگاران ایرانی فقط برای بهنود عزیز دارم، ابراهیم نبوی یک بار در یکی از نوشته هایش گفت که باید به مردم ایران بگوییم که چقدر بیمارند، نه اینکه هی آن ها را بزرگ کنیم، نقل به مضمون در یکی از نوشته های مربوط به هخا – که در آن هر روز ابعاد فساد در هر نوع آن گسترش می یابد، من فکر می کنم که زمان آن رسیده است که معنای واژه ی فاحشه عوض شود

معتقدم که فاحشگی یک امر دلبخواه نیست، باید برای کسانی که مجبور به فاحشگی می شوند واژه ی مناسب انتخاب شود، کسی نباید به خاطر موقعیت ی که دارد مورد تحقیر جامعه اش قرار گیرد، جامعه ای که خود در به وجود آوردن موقعیت زندگی او مقصر است

این ها را نوشتم، چون امروز نشسته بودم و فیلم تروی با بازی براد پیت را تماشا کردم. تروی یا همان به قول ما تروا داستان اسطوره ای یونان باستان که توسط هومر شاعر شهیر یونان به نظم در آمده است. فیلم را دیدم، برای یک بار دیدن فیلم قشنگی بود. ولی براد پیت، چرا این موجود مغرور را برای این فیلم انتخاب کرده اند؟ از همان صحنه ی مزخرف افتتاحیه ی فیلم من احساس خوبی نسبت به آن چه می دیدم نداشتم. در تمام طول سی دی اول فیلم، براد پیت رفتاری را از خودش نشان می داد که من به آن می گویم فاحشگی. در معنای جدید آن که می خواهم توضیح دهم

فاحشه کسی است که با رفتار خودش، و عقیده اش که به عمل در می آید، که در آن به زن به عنوان موجودی برای لذت تن نگاه می شود، موجبات سقوط یک فرد، یا افراد را در جامعه به وجود می آورد

براد پیت در نقش آشیل از همان اول فیلم که در زمان جنگ عریان در کنار دو زن خوابیده بود، با دیگر رفتار هایی که نشان می دهد، جز غروری که دارد، تمام مدت دارد فریاد می زند که زن برایش موجودتی است برای آرامشی چند ساعته، که در آن او آرام است، و زن دارد عذاب می کشد، یا به خودش قبولانده که آرام است

فاحشه کسی است که در رفتار هایش جنون جنسی وجود دارد. یعنی در یک جمع که می نشیند، در خیابان که راه می رود، سوار ماشین اش که می شود، به دنبال تنی می گردد که جنون خودش را در آن خاموش کند

این شامل تمام کسانی می شود که وقت هایی در زندگی شان را به قدم زدن در خیابان و متلک پرانی به قصد و منظور تور زدن یک زن برای استفاده ی جنسی گذرانده اند

یعنی بیشتر افراد مذکر جامعه ی بیمار امروز ما

اگر باور ندارید کافی است که یک سری به نزدیک ترین خیابان یکی از شهر های مجنون مثل مشهد یا تهران بزنید، بعد بروید وب لاگ های دختر ها و زنان ایرانی را بخوانید که نسبت به این رفتار چه عکس العملی دارند. ببنید که با چه خشمی از این رفتار ها یاد می کنند

ببینید و به یاد داشته باشید که فاحشه خود ما، نزدیکان ما، مردم ما هستند که موقعیت ی را آگاهانه یا ناآگاهانه به وجود می آورند تا زنانی در آن مجبور به خود فروشی باشند. حالا این می خواهد پدر زورگویی باشد که دخترش را مجبور به فرار از خانه کرده، که یک فاحشه ی مسلم است، یا دوست پسری باشد که دوست اش را به مرور زمان راضی به همخوابگی با خود می کند

همه فاحشه اند. باید یاد بگیریم که خودمان را از سیاهی ها جدا کنیم، اگر می خواهیم فاحشه نباشیم باید یاد بگیریم که انسان باشیم نه تنی برای لذت بردن از آن

این متن را بر اساس ادامه ی متنی که چند روز قبل در مورد نظر سنجی شرح در مورد پرده ی بکارت نوشته بودم، در وب لاگ می گذارم و اگر مشکلی پیش نیاید این نوشته ها ادامه خواهد داشت

دوست دارم نظر هایتان را بشنوم، منتظرم


سودارو
2004-12-19

پیوست ها

آقای عباس احمدی در خبر نامه ی گویا مقاله ی فوق العاده ای نوشته اند با عنوان: چگونه نسخه نگاتیو اعترافات اخیر را ظاهر کنیم؟ برای من خیلی جالب بود

http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15568

فتو بلاگ وب لاگ شرح را اگر دوست دارید ببینید، عکس های قابل توجه ای در میان آن ها پیدا می شوند
نمو نه اش عکس های پارک جنگلی طالقانی که محشر بود

http://www.sharh.com/photoblog/archive/000179.html

فصلنامه سمرقند را دانشجویان ادبیات باید روی سرشان بگذارند. البته نمی دانم چرا در مشهد پخش نمی شود، من که جایی ندیده ام، هر شماره ویژه یک شخص است، مهم ترین شان تا الان ویرجینیا ولف و ساموئل بکت بوده اند، این آدرس اینترنتی این مجله است

http://www.samarkandmagazine.ir/

یک طرح قشنگ دیگر از اردشیر رستمی عزیز ما

http://www.haditoons.com/newsfull.php?id=583

این مجموعه وب لاگ ها جالب بودند، فقط نمی دانم چرا کلیک راست موس روی آن ها کار نمی کرد، وب لاگ های ادبی – فرهنگی هستند، لینک بخش شعر آن را می گذارم، بقیه را از روی همان لینک بگیرید

http://www.lyrik1.blogspot.com/