June 17, 2006

نوشتن خوب است. حالا به روی خودت نمی آوری به چه دلیلی. ولی خوب است، خیلی خوب است صنم می نویسد، ممنون که دوباره یک پست توی وبلاگ گذاشتی خورشید خانوم

http://www.khorshidkhanoom.com/archives/001767.php#more

* * * *

موش ها شب که می شود راه می افتند. صدای خنده شان توی خانه می پیچد. دوست دارند بلند بلند حرف بزنند. موسیقی گوش کنند. بدوند. شلوغ کنند. جیغ بزنند
موش ها همسایه های رو به رویی مان هستند
دیشب ساعت ده دقیقه به دوازده هوس کردند یکی از این خواننده های قدیمی گوش کنند، هایده یا یکی مثل آن، من نمی شناسم، صدایش را بلند کردند توی حیاط و رفتند توی استخر شنا کنند
فکر کن؟
می خواهی بخوابی و جیغ ویغ بکند توی گوش ت
. . .
آخرین باری که به پلیس زنگ زدم که این ها موسیقی با صدای قبایل آفریقایی گوش می کنند، پلیس حدود یک ساعت بعد آمد و حتا به خودش زحمت نداد زنگ بزند، دور زد و رفت
دیشب به خودم زحمت ندادم مزاحم خواب صد و خورده ای شوم
شروع کردم به تمرین انواع فحش هایی که می شناختم
نه فحش هایی که شما می شناسید
فحش های منطقی
فکر می کردم مامان بابای رئیس موش ها چه گناهی کرده اند که این بچه را دارند؟
فکر می کردم آن ها توی قبر های شان چه احساسی دارند نسبت به این موضوع؟
یک بار رئیس موش ها را ببینم اگر جلوی جمع بود این را از ش می پرسم
. . .
تا خوابم برد همین فکر ها را می کردم. تجربه ای است. به جای گوسفند شمردن
. . .
فکر کن رئیس موش ها یک دکتر دندانپزشک است که ظاهرا استاد دانشگاه هم باشد، فوق تخصص هم دارد، آدم دلش می گیرد
یک بار شام کنار یک جمع دندانپزشک نشستم. نمی دانی چقدر این ها ملالت بار هستند
حداقل دکتر ها بین حرف زدن های شان حرف از ماشین و ساختمان سازی و سفر های اروپا و امریکای شمالی و اقامت کانادا می زنند. این ها وحشتناک بودند
نمی دانی چقدر وحشتناک
. . .

* * * *

میل فرستاده بودی و فحش داده بودی
گفته بودی چقدرم خرم به مولا. می دانی من کلا خریت خودم را به نحو تابلو یی اثبات نکنم شب خوابم نمی برد
می دانی که
. . .
زدم پاسخ. و صفحه رو به رویم بود و داشتم می نوشتم و
عصبی. فقط تق تق و آن چه بود
چند خط شد؟
چند خط؟
وقتی زدم بفرست. فکر می کردم چقدر خنده دار است
تمام غم آدمی همین چند شماره ی کوچک باشد و . . . همه اش توی نصف صفحه جا شود. توی نصف صفحه جا شدم و نشستم به سوی آدرس دات یاهو دات کام تو روان. نمی دانم هنوز دارم چرت می زنم یا باز کرده ای نگاهم کرده ای و الان توی آدرس دات جی میل دات کام خودم نشسته ای تا من
. . .
من صبح که بشود خمیازه می کشم و میل می خوانم و می خوانم و جواب می دهم و فکر می کنم امروز هم هر کاری می کنی جز درس خواندن
. . .

* * * *

کینگ کانگ هر چی می خواهید بگوید، فیلم خوبی بود، پیتر جکسون بر عکس چیز هایی که خوانده بودم خیلی خوب ساخته بود. گاف داشت توی فیلم، مثلا توی سرما نفس های شان بخار ندارد یا به هر چی هر کار بخواهد بشود خون نمی آید مگر از آدم ها. به خدا گوریل های غول پیکر هم توی بدن شان خون دارند. ولی کارگردانی خدا بود. صحنه پردازی و جلوه های ویژه هم توپ بود. کلا خوب بود. سه ساعت خوب. حالا هر چه می خواهید بگویید. این فیلم را دوست دارم

سودارو
2006-06-16
هشت و سه دقیقه ی شب