تمام نام ها
شعری از حسین منزوی
بی هیچ نام
می آیی
اما تمام نام های جهان
با تست
وقت غروب
نامت
دلتنگی ست
وقتی شبانه چون روحی عریان
می آیی
نام تو وسوسه است
زیر درخت سیب
نامت حوا ست
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر
می زند
می گریزی
نام گریزناکت رویا ست
*
بادی که از شمال غربی
می آید
و بوی شانه های ترا دارد
دیوار های سیمانی را
ویران می کند
آنگاه
با گردبادی از نام هایت
می چرخم
و چرخ چرخ چرخزنان
با شوق و با غبار
و با امید و شب
می آمیزم
و در هوای تو
از خاک و خار
کنده
می شوم
نامت
این بار
آبی تر و زلال ترین نام
در بین نام های جهانست
این بار
ای یار
نام تو آسمانست
. . .
یادداشت من بر کتاب از ترمه و تغزل، منتخب اشعار حسین منزوی را در جشن کتاب، اینجا بخوانید
شعری از حسین منزوی
بی هیچ نام
می آیی
اما تمام نام های جهان
با تست
وقت غروب
نامت
دلتنگی ست
وقتی شبانه چون روحی عریان
می آیی
نام تو وسوسه است
زیر درخت سیب
نامت حوا ست
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر
می زند
می گریزی
نام گریزناکت رویا ست
*
بادی که از شمال غربی
می آید
و بوی شانه های ترا دارد
دیوار های سیمانی را
ویران می کند
آنگاه
با گردبادی از نام هایت
می چرخم
و چرخ چرخ چرخزنان
با شوق و با غبار
و با امید و شب
می آمیزم
و در هوای تو
از خاک و خار
کنده
می شوم
نامت
این بار
آبی تر و زلال ترین نام
در بین نام های جهانست
این بار
ای یار
نام تو آسمانست
. . .
یادداشت من بر کتاب از ترمه و تغزل، منتخب اشعار حسین منزوی را در جشن کتاب، اینجا بخوانید