June 01, 2005

دوات یکی از مهم ترین سایت های ادبی – فرهنگی موجود در اینترنت است که توسط یکی از فعالان ادبی – هنری ایران در پاریس، آقای محمد رضا قاسمی، نویسنده رمان معروف " همنوایی شبانه ارکستر چوب ها" اداره می شود. دیروز وارد دوات شدم و این متن را خواندم. غم ناک است، آقا بگذارید انتخابات برود بعد شلوغ کنید، لطفا

سودارو
2005-06-01


http://www.rezaghassemi.org/davat.htm


* * * *


پس، فيلتر کن تا بچرخيم

مدتی بود اين را حس می کردم. اما به روی خودم نمی آوردم. چون نفرت دارم از توهم. اعلامش هم نمی کردم چون نفرت دارم از مظلوم نمائی. اما، اين بار انگار قضيه جدی است. مدتی بود می ديدم هربار که دوات مطلبی منتشر می کند «غيرقابل انتشار» ( با موازين جمهوری اسلامی، البته) ناگهان آمار بازديدکنندگانش به طرز وحشتناکی پائين می آيد. همزمان هم نامه هائی می رسيد از ايران که فيلتر زده اند به دوات. اين بازی موش و گربه را هم می ديدم که چند روز بعد، به محض عوض شدن صفحه ی دوات، دوباره تعداد بازديکنندگان به حالت قبل برمی گشت(اين حالت قبل که می گويم نسبی است، البته. چون قبلاَ پيش آمده بود که 4240 نفر هم در يک روز به دوات سر بزنند اما مدتهاست که تعداد بازديکنندگان دوات محدود شده است به 1500 تا 2000 نقر در روز، و اين يعنی که، سوای موش و گربه بازی فيلتر اصلی مخابرات، بعضی سرويس دهندگان انترنت هم (عمدتاَ حکومتی) مدتهاست که دوات را فيلتر کرده اند)


حالا، از دو روز پيش، باز دوات را فيلتر کرده اند؛ طوری که آمار روزانه ی بازديدکنندگان حدوداَ هزار نفری کم شده است. نمی دانم اين بار هم باز موش و گربه بازی می کنند يا برای هميشه فيلتر زده اند به دوات. اما يک چيز روشن است: حضرات دارند پيام می دهند: به قلمروهای ممنوعه وارد نشو تا ما هم کاری به کارت نداشته باشيم

پاسخ دوات روشن است: دوات يک نشريه ادبی است. توجه اش به سياست، اروتيسم يا هر چيز ديگری از منظر ادبيات است؛ به مثابه يکی از عرصه های تأمل. انتشار مطالب «غيرقابل انتشار» هم به نيت برطرف کردن آن نقاط کوری است که سانسور ديرپای دولتی درديد ما و در ذهن و زبان ما حفر کرده است. اين را اگر حکومت نمی فهمد پس فيلتر کند تا بچرخيم

واقعيتش اين است که مانيفست خدا حافظی دوات را 9 ماهی است نوشته ام. يعنی دهم اوت سال پيش می خواستم به مناسبت آغاز چهارمين سال کار دوات(10 اوت 2001) آن را منتشر کنم. اگر انتشارش تا به امروز عقب افتاده يکی بخاطر نصيحت دوستانی است که در جريان تصميم من بوده اند، يکی هم نامه های دلگرم کننده ی خوانندگان دوات. به نظر می رسد که دوات، با همه ی کاستی ها، يک خلاء اساسی را برای اهالی ادبيات پر کرده است(البته نامه های ديگری هم می رسد که سخت فرساينده اند و در فرصت ديگری به آنها خواهم پرداخت)

اما واقعيتش اين است که ديگر نمی کشم. هر چيز عمر طبيعی خود را دارد. دوات به پايان عمر طبيعی خود نزديک شده است و، در حالت عادی، هر آن ممکن است کرکره اش پائين کشيده شود. اما اگر حکومت بخواهد پنجه اش را فشار بدهد روی گلوي دوات من می ايستم؛ لجوج و پابرجا؛ به هر قيمت! همه ی راه ها را هم که ببندند دوات را حتا اگر شده از طريق نامه ی برقی به دست خوانندگانش خواهم رساند. دوات نشريه ای سياسی نيست، اما اگر کارد به استخوان برسد از ورود به عرصه ی سياست هم باکی نيست

کسانی که با تکنيک انتشار مطالب به وسيله نامه ی برقی آشنا هستند و مايلند کمک بکنند به دوات برای انتقال به فاز جديد لطفاَ تماس بگيرند