September 04, 2005

نقش سانسور و خود سانسوری در ترجمه

این یادداشت دو بخش دارد، بخش اول نگاهی است کوتاه به سانسور در ترجمه ی خانوم ویدا اسلامیه از کتاب ششم هری پاتر و بخش دوم نگاهی است به خود سانسوری در کتاب داستان های 55 کلمه ای ترجمه ی آقای اسدالله امرایی

* * * *

وقتی متن انگلیسی کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دو رگه را خواندم، توی همین صفحه از احتمال سانسور شدید در ترجمه ی کتاب صحبت کردم. خوب، الان جلد اول ترجمه ی کتاب که 15 فصل از 30 فصل ِ کتاب را شامل می شود منتشر شده است و می شود در مورد سانسور در کتاب حرف زد

خانوم ویدا اسلامیه در ترجمه ی خود این بار اصول قبلی خود را شکسته اند و اجازه داده اند اشاره هایی به موارد ممنوعه ی کتاب – نوشیدنی های الکلی، در آغوش گرفتن، فکر کردن به دختر ها و ... – در ترجمه عنوان شود و برای سانسور کردن مطالب از سبک اخبار تلویزیون دولتی ایران استفاده کرده اند

در تلویزیون دولتی ایران، اخبار به خوبی پخش می شوند، فقط با تغییراتی کوچک، مثلا یک جمله دو بخش دارد، بخش اول جمله را می گویند، ولی بخش دوم آن را که فقط یک عبارت کوتاه و بی مورد است !!! را حذف می کنند. خبر عنوان می شود، ولی ناقص بودن ش دید ببینده را از واقعیت دور نگه می دارد. به این مثال توجه کنید – فقط یک مثال است برای روشن شدن حرفم

باران شدیدی که شب گذشته بارید باعث آمدن سیل و کشته شدن یک نفر گشت

تلویزیون ایران می گوید

باران شدیدی که شب گذشته بارید باعث آمدن سیل گشت

این موضوع را بار ها در تلویزیون دیده ام، مثلا اخبار مربوط به دعوای هسته ای ایران و اروپا را صبح در بی بی سی می خوانم و بعد در اخبار صبح هم همان خبر ها را می شنوم. امتحان کنید تا ببینید چه می گویم

خانوم اسلامیه هم همین کار را کرده است. مثلا می گوید طوری کنار هم ایستاده بودند که معلوم نبود دست کدام یک کدام دست است – نقل به مضمون – خوب این وسط یک کلمه ی کوچک جا افتاده است
Snogging
آن طوری که دیکشنری لانگ من به من گفت، این یک کلمه ی مورد استفاده ی جوان ها است، به معنای در آغوش کشیدن و بوسیدن به صورتی طولانی، خوب این کلمه بار ها در متن انگلیسی استفاده شده است، یک کلمه است، همین کلمه را جا باندازید قسمتی از معنا می رود، ولی خوب، همین قدر را هم که در کتاب آورده اند قدم بزرگی است

در هر صورت، سانسور آن طوری که فکر می کردم فاجعه آمیز نبود، در کل تساهل و تسامح خوبی شده بود

راستی خانوم اسلامیه وقتی کپی رایت کتاب را گرفته اند عنوان کرده اند که کتاب برای چاپ سانسور می شود؟ خانوم جی کی رولینگ می دانند چگونه اثر شان را به فارسی عرضه کرده اند؟

* * * *

یک کتاب چند وقتی است به بازار آمده است و دو سه داستانی از آن را هم در وبلاگستان خوانده ام. کتاب را از دوست گرفتم تا بخوانم، خوب، یک نمونه از داستان ها را می آورم و با متن اصلی ش – که خوشبختانه همراه متن فارسی چاپ شده است –تا موضوع سانسور و خود سانسوری در ایران مان را کمی بررسی کرده باشیم

کوتاه ترین داستان های کوتاه جهان
پنجاه و پنج کلمه

گرد آورنده: استیو ماس
مترجم: اسدالله امرایی
چاپ دوم – نشر سالی – فروردین 1384 – 1000 نسخه – 1500 تومان – 158 صفحه

ساحل آینده

لری گفت: ماما، به آن نی نی نگاه کن

جیم گفت: چه هیکلی

چه برنزه شده

وای خدا! چقدر دوست دارم این ها را با لباس شنا ببینم

پسرک آفتاب سوخته ای که در آن نزدیکی دراز کشیده بود گفت: جری گوش من ببین آن دو تا پیر خیکی چه می گویند

فکر می کنم بی کارند . . . چیزی ندارند جز این که بگویند – اوه مامان، تیم، راستی نمی خواهی آن نی نی را نگاه کنی

ادوارد ای گوتو


قبل از اینکه متن انگلیسی را بیاورم چند نکته را بیاورم

من به خاطر اینکه توی فونت فارسی وبلاگ دچار مشکل می شوم علامت های جمله ها ( نقطه ها، عبارت جدا کننده ی عبارات و ... ) را حذف کرده ام

فقط چیزی کمتر از نیم ی از کتاب ترجمه ای قابل تحمل داشت. مابقی آن یک فاجعه بود. این داستان بدترین و پر از اشکال ترین داستان در کل مجموعه بود، البته از میان آن ها که با متن انگلیسی اثر مقایسه کردم

ترجمه ی فارسی می گوید یک بچه ی قشنگی کنار ساحل هست که نظر دو تا مرد را جلب می کند، احتمال می دهی یا دو تا پدر باشند که عاشق بچه ها هستند، یا دو نفر بچه باز، بعد دو تا پسر هم همان نزدیکی هستند اول می گویند فکر کن اون دو تا پیری چی می گویند، بعد که بچه را می بینند، خودشان هم کف می کنند. فکر کنم وقتی متن انگلیسی را بخوانید و مقایسه کنیم از خنده رو ده بر بشیم

این داستان به خاطر محتوایش، دو مشکل دارد، اول اینکه سانسور نمی گذارد مترجم آزاد حرفش را بزند، مشکل دوم این است که مترجم با خود ش هم مشکل دارد، خود سانسوری درونی اش نمی گذارد حرف ش را راحت بزند، یعنی اگر سانسور هم نبود مترجم می توانست راحت این داستان را ترجمه کند؟ شک دارم

از آقای امرایی ترجمه های خوبی خوانده ام، نمی دانم چرا ترجمه ی این کتاب شان این جوری شده است

در هر صورت، این هم متن انگلیسی داستان

The Once and Future Beach

“Oh, mama,” Larry said. “Look at the babe.”

“Perfectly shaped breasts,” said Jim.

“And what a tan!”

“God, I love girls in bikinis.”

A bronzed college boy lying nearby whispered, “Jerry, listen to those fat old guys.”

“Yeah . . . guess they’ve nothing better to do than _ oh, mama, Tim, would you look at that babe,”

Edward E. Goto

صفحه ی 54 کتاب

عنوان انگلیسی

The Once and Future Beach

عنوان فارسی

ساحل آینده

نیمه ی اول عنوان چی شده؟

“Oh, mama,” Larry said. “Look at the babe.”

ترجمه

لری گفت: ماما، به آن نی نی نگاه کن

اشکال اول: کلمه ی
Babe
یک عنوان عامیانه است برای دختر ها، توی فارسی اگر بخواهیم معدل یابی کنیم، از کلماتی مثل تیکه، گوشت یا جیگر، که همگی بار شهوانی دارند می شود نام برد. کلمه ی انگلیسی در بر دارنده ی زیبایی، سکسی بودن و ... را در خود ارائه می دهد. توی ترجمه گفته شده است: نی نی، این دو تا هیچ ربطی بهم ندارند

اشکال دوم: لری مامانش را صدا نمی زنه، عبارت ماما، یک عبارت برای تعجب و تحسین هم زمانه، یه چیزی مثل وای مامان جون، یا یه چیز مشابه بهتر از عبارت به کار رفته است

“Perfectly shaped breasts,” said Jim.

ترجمه

جیم گفت: چه هیکلی

این جا است که من می گویم خود سانسوری شده

ترجمه ی کامل جمله این است: جیم گفت:چه سینه های خوش فرمی هم داره

“And what a tan!”

ترجمه

چه برنزه شده

مشکلی نمی بینم

“God, I love girls in bikinis.”

ترجمه

وای خدا! چقدر دوست دارم این ها را با لباس شنا ببینم

این ها از کی معنا ی دختر ها را می دهد؟ هوم؟ ضمنا بکینی هم معنای لباس شنا را می دهد، ولی در واقع مایو ی دو تیکه است نه لباس شنای معمولی خانوم ها، لباس شنای معمولی قسمت عمده ای از بالا تنه را می پوشاند، مایو ی دو تیکه تقریبا فقط 10 درصد بدن را می پوشاند، این دو تا با هم یک کمی فرق دارند

A bronzed college boy lying nearby whispered, “Jerry, listen to those fat old guys.”

ترجمه

پسرک آفتاب سوخته ای که در آن نزدیکی دراز کشیده بود گفت: جری گوش من ببین آن دو تا پیر خیکی چه می گویند

چرا این که پسر آفتاب سوخته دانشجو ی کالج است را حذف کرده است مترجم؟ چرا زمزمه کردن را حذف کرده و فقط نگاشته: گفت؟ من این دو تا اشکال را اصلا نمی فهمم

“Yeah . . . guess they’ve nothing better to do than _ oh, mama, Tim, would you look at that babe,”

ترجمه

فکر می کنم بی کارند . . . چیزی ندارند جز این که بگویند – اوه مامان، تیم، راستی نمی خواهی آن نی نی را نگاه کنی

Yeah
چی شده است این کلمه؟ می شود در ترجمه اش از عباراتی مثل اوهوم، هوم، واقعا و یا ... استفاده کرد که معنا را برساند. ضمنا چرا دوباره کاری شده است: فکر می کنم بی کارند ... چیزی ندارند جز این که بگویند، یک بار هم کافی است، همان طور که در متن اصلی هم فقط یک بار استفاده شده است: فکر می کنم کار دیگه ای ندارند، یا بهتر از آن: علاف ند دیگه

دوباره کلمه بی به به معنای نی نی استفاده شده است، عمده ترین اشکال ترجمه ی داستان


بیشتر نمی گویم. خود تان بیشتر قضاوت کنید و کامنت هم بگذارید در مورد این ترجمه

سودارو
2005-09-04
یک و هفت دقیقه ی صبح