September 01, 2005




سوار اتوبوس بودیم، با رونالد، از دانشگاه به سمت خیابان دانشگاه برای اینکه ببینیم ترجمه ی ویدا اسلامیه از هری پاتر آمده است یا نه. سر سه راه کوکا، یک پیرمرد لاغر اندام سوار اتوبوس شد، حدود شصت ساله. رفت به یک گوشه ی اتوبوس ایستاد و وقتی اتوبوس راه افتاد با صدای بلند اول یک جمله ی دعایی خواند، بعد به جان محمود احمدی نژاد دعا کرد. بعد گفت از حضرت محمد (ص) هست که اگر نامحرمی یک تار موی زنی را ببیند آن زن تا ابد در آتش جهنم خواهد سوخت. بعد شروع کرد به حرف های تندی در مورد پوشش زنان و تی شرت های مردان گفتن. گفت دعا می کند آن روز زود تر بیاید که محمود احمدی نژاد دستور بدهد زنانی را که در خیابان چادر سر نمی کنند را شلاق بزنند. همه ی حرف هایش را درست به خاطر ندارم، فقط یادم هست که خیلی فحش می داد. تمام اتوبوس را عصبی کرد. بعد از حدود سه دقیقه حرف زدن، راننده گفت که ساکت شود و او هم نشست دو صندلی جلو تر از ما. می دانید دستش چی بود؟ یک کارد با تیغه ای حدود 17 سانت، آدم که هیچ، گاو را هم می شد با همان کارد کشت

ما دو ایستگاه زود تر پیاده شدیم و یک نفس راحت کشیدیم. وحشتناک ست، نیست؟

* * * *

ده کتابفروشی رفتیم تا آخر سر قلم آورده بود، هفتاد نسخه آورده بود و نفری یک نسخه هم بیشتر نمی داد، دویست صفحه اش را خواندم. چون داستان را می دانم آرام پیش می روم

در فصل اول یک مورد سانسور داشت، و تا الان یک مورد دیگر هم هست که متن را حفظ کرده ولی چند تا کلمه را جا انداخته است، مثلا به جای اینکه بگوید داشت موهایش را ناز می کرد، می گوید داشت موهایش را نگاه می کرد، هنوز به قسمت هایی که احتمالا شدیدا سانسور شده اند نرسیده ام

هری پاتر و شاهزاده دورگه
جی کی رولینگ
ترجمه ی ویدا اسلامیه
کتاب سرای تندیس – 1382 – چاپ دوم 5000 نسخه – 430 صفحه – 4000 تومان

ظاهرا با این کتاب، کپی رایت کتاب را هم ویدا اسلامیه گرفته است، خوب است و مبارک باشد، توی ایران کپی رایت هیچ محل قانونی ندارد و اینکه که یک ناشر این کار را کرده قابل تحسین است

دیروز دو چاپ اول و دوم کتاب فروخته شده است و چاپ سوم هم در حال عرضه است. احتمالا تا هفته ی دیگر چاپ چهارم و پنجم کتاب هم عرضه شود

کاش دیروز توی کتاب قلم بودید و صورت های غرق در خنده را وقتی کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دو رگه را می گرفتند می دیدید

نشر پیکان هم یک ترجمه منتشر کرده که با چهار تا پوستر واقعا شیک، به قیمت 3100 تومان ارائه می دهد. کتاب سرای تندیس فقط دارد به خاطر اسم ویدا اسلامیه پول پارو می کند، قیمت را بالاتر زده و خوب هم می فروشد، خوب، خانوم اسلامیه هم روی کتاب واقعا دارند زحمت می کشند

* * * *

دیروز صبح رفتم دانشگاه، خوب این هم نتایج رفتن به دانشگاه و دیدار هایی که آن جا داشتم. لطفا این اخبار را به دوستان مان هم منتقل کنیم

اول – اسم نویسی ترم جدید در 26 م تا 30 م شهریور ماه انجام می شود و شروع قانونی ترم جدید هم از دوم مهر ماه خواهد بود. تمام ورودی های 81 و قبل از آن، روز 26 م از ساعت دو بعد از ظهر به بعد برای اسم نویسی حاضر باشند. آقای موسوی معاون امور مالی دانشگاه را دیدم و ایشان گفتند هنوز بخشنامه ی شهریه های جدید ابلاغ نشده است

دوم – کارنامه های ترم گذشته را می توانید از خانوم رجبی دریافت کنید. ایشان را در دفتر لابراتوار زبان و یا در دفتر اساتید زبان – کنار دفتر آقای کلاهی – صبح ها در وقت اداری می توان یافت

سوم – آقای کلاهی را دیدم. ایشان رسما تایید کردند که در ترم آینده کلاس های شش تا هشت شب خواهیم داشت، همچنین ایشان اضافه کردند که پنجشنبه ها که سابقا دانشگاه کلاس بعد از ظهر نداشت و حدود سه تعطیل می شد، از این ترم کلاس بعد از ظهر در این روز هم خواهیم داشت. من به ایشان توضیح دادم که چرا دانشجو ها با این ساعت برای کلاس مخالفت خواهند کرد. ایشان هم گفتند که چون دانشگاه فردوسی اساتید را محدود کرده است، ایشان مجبور هستند برای داشتن اساتیدی مثل آقای صباغ و یا آقای بوری، ساعت هایی را که در محدوده ی کار دانشگاه فردوسی نباشد را برای کلاس های این اساتید بگذارند. ایشان گفتند سعی شان را خواهند کرد که با بقیه ی اساتید در ساعات عادی کلاس داشته باشیم. همچنین ایشان گفتند کلاس های شش تا هشت شامل تمام گروه های درسی خواهد بود و استثنایی قائل نخواهند شد

چهارم – از این ترم جناب آقای کوهساریان، به جمع اساتید گروه ادبیات انگلیسی اضافه خواهند شد. ورود ایشان را خوش آمد می گوییم

پنجم – در ترم جاری این احتمال هست که خانوم تائبی را نداشته باشیم. ایشان عنوان می کنند که کلاس های سنگین دانشگاه فردوسی به شدت برای شان خسته کننده شده است، و چون تقریبا هر روز تمام روز را خانه نیستند، فرصتی برای بودن با دو فرزندشان ندارند. آقای کلاهی از اول تابستان در مورد کلاس های خانوم تائبی جواب مشخصی نمی دادند و دیروز این مطالب را عنوان کردند و گفتند که سعی خود شان را خواهند کرد که خانوم تائبی برای روز پنجشنبه کلاس قبول کنند. هر چند، دلایل خانوم تائبی برای نیامدن به دانشگاه به حد کافی قانع کننده هست

ششم – در ترم آینده، کلاس ما، نمایشنامه ی دو را با سر کار خانوم صابر خواهد گذارند. آقای کلاهی به عنوان کردند که دانشجویان ترم قبل خانوم صابر به ایشان در ارزش یابی درس بیان شفاهی – لیست هایی که آموزش می آورد و پر می کنیم در مورد تدریس و کار استاد در طول یک ترم- نمره ی بالای 19 داده اند، حتا بالاتر از نمره ای که خانوم تائبی از درس های شان گرفته اند و آقای کلاهی با توجه به این ارزش یابی دلیلی برای کنار گذاشتن ایشان از درس نمایشنامه ندارند. با توجه به این ارزش یابی اگر حرفی دارید به آقای کلاهی بزنید

هفتم – ترم آینده این احتمال هست که درس ترجمه ی ادبی با آقای کلاهی، نقد ادبی با آقای صباغ و رمان با آقای امیری باشد. هر چند هنوز برنامه ی ترم جدید آماده نشده است و اسامی می تواند تغییر کند. تقریبا می توان مطمئن بود که ترجمه ی متون اسلامی را با آقای قاسمی، نامه نگاری را با آقای اسراری و اصول و روش تحقیق را با آقای کد خدایی خواهیم گذراند

سودارو
2005-09-01
شش و بیست و هفت دقیقه ی صبح