حادث شد. در دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و چهارمین سال هجری شمسی، برابر با دومین روز از دومین ماه سال میلادی و سومین روز از سومین ماه هجری قمری، قیامت حادث شد. جمع شده بودند. زیر بارانی که از شب قبل بسان رحمت الهی می بارید و چشم ها را از امید زندگی چندان پر می ساخت که خویشتن را می گفتی انگاری بهشت بر ساخته گشته است. چشم ها را گرداندیم و زمان به سان پلک زدنی از میان آسمان گذشت. صبح ظهر گشت و ظهر شب و ستارگان پشت ابر ها محفوظ از چشم نامحرمان به عشق خویش با ماه نور گرفتند. صف پیش رفته بود، نگارنده خویش در بهتی گران بر آفرینش خداوند شکر می گذاشت. با آب باران وضو برگرفته به میان راه قدم برداشته و امید داشته خداوندگار رحمت بی کران خویش را از بنده ی خوار برنگیرد
. . .
مردی خندید. از میان خنده اش واقعیت رخ نمود. خویش را گفتنی که زندگی نه همان یک روز بود که گفته بودند؟
بود. واقعیت بر تو رخ نموده بود. چشم ها بسته و با خود گفتی: قیامت حادث شد
* * * *
با توجه به این مسئله که جودی جان فرموده اند یک پست دیگر در مورد کنکور بگذارم فکم را خرد می فرمایند، و من هم کامنت ایشان را خوانده و حساب کردم با توجه به اینکه قرار است اِراتو خفه ام بکند و بعد هم هم نام می خواسته فکم را خرد بفرماید، و ایشان – با تمام توجه به مسئله ی انکار ناپذیر ابهت – در آخر صف قرار خواهند گرفت، به روی مبارک خود نیاوردم، و می گویم که کنکور باعث گیج منگول شدن یک آدم گیج منگول شده است و من الان کمی تا قسمتی قاجار، مدرن و پست مدرن هستم
در مورد کنکور هم، اوهووم، دو حالت بر مسئله ممکن است، یا یک گند اساسی از خود نمایان ساخته ام، یا نتیجه ای خواهد آمد که همگان را به شگفتی وا خواهد داشت. تا اردیبهشت ماه من خواسته ول گشته و خوش باشم و گور پدر کنکور
و جودی جان همین پست را هم تحمل فرموده و لطف خود را شامل ما بفرمایید و مشت های گران خویش را برای آینده نگه داشته و موجود نحیفی به نام سودارو را بیش از این نترسانید
آمین
* * * *
ولی در هر صورت، کنکور امروز در نگاه اول یک توهین مستقیم به ادبیات، و در نگاه دوم توهینی مستقیم به من امتحان دهنده بود. توضیح نمی دهم، هر کس دوست دارد سوال ها از روز یکشنبه روی سایت سازمان سنجش خواهد بود، مشاهده فرموده خود به علم الهی نورانی گردند
شباهنگام
2006-03-03
همچنان باران می بارد
سودارو
ببخشید، من در پست قبلی غلط های املایی خجالت آوری داشتم، بگذارید به حساب گیجی کنکوری که گذشت
. . .
مردی خندید. از میان خنده اش واقعیت رخ نمود. خویش را گفتنی که زندگی نه همان یک روز بود که گفته بودند؟
بود. واقعیت بر تو رخ نموده بود. چشم ها بسته و با خود گفتی: قیامت حادث شد
* * * *
با توجه به این مسئله که جودی جان فرموده اند یک پست دیگر در مورد کنکور بگذارم فکم را خرد می فرمایند، و من هم کامنت ایشان را خوانده و حساب کردم با توجه به اینکه قرار است اِراتو خفه ام بکند و بعد هم هم نام می خواسته فکم را خرد بفرماید، و ایشان – با تمام توجه به مسئله ی انکار ناپذیر ابهت – در آخر صف قرار خواهند گرفت، به روی مبارک خود نیاوردم، و می گویم که کنکور باعث گیج منگول شدن یک آدم گیج منگول شده است و من الان کمی تا قسمتی قاجار، مدرن و پست مدرن هستم
در مورد کنکور هم، اوهووم، دو حالت بر مسئله ممکن است، یا یک گند اساسی از خود نمایان ساخته ام، یا نتیجه ای خواهد آمد که همگان را به شگفتی وا خواهد داشت. تا اردیبهشت ماه من خواسته ول گشته و خوش باشم و گور پدر کنکور
و جودی جان همین پست را هم تحمل فرموده و لطف خود را شامل ما بفرمایید و مشت های گران خویش را برای آینده نگه داشته و موجود نحیفی به نام سودارو را بیش از این نترسانید
آمین
* * * *
ولی در هر صورت، کنکور امروز در نگاه اول یک توهین مستقیم به ادبیات، و در نگاه دوم توهینی مستقیم به من امتحان دهنده بود. توضیح نمی دهم، هر کس دوست دارد سوال ها از روز یکشنبه روی سایت سازمان سنجش خواهد بود، مشاهده فرموده خود به علم الهی نورانی گردند
شباهنگام
2006-03-03
همچنان باران می بارد
سودارو
ببخشید، من در پست قبلی غلط های املایی خجالت آوری داشتم، بگذارید به حساب گیجی کنکوری که گذشت