November 02, 2005

فشار، در . . . درد، سرم را بلند می کنم و بالشت را جا به جا می کنم و سعی می کنم باز هم بخوابم، می گویم به خودم که خسته ای، فقط خسته ای، همین . . . و خوابم نمی برد، جا به جا می شوم و چند لحظه از شدت خستگی می خوابم و باز از خواب می پرم، ساعت حول و هوش ده بود که توانستم بلند شوم و یک مسکن بخورم و دوباره خوابیدم، ده دقیقه ای بعد درد آرام گرفت، هر چند هنوز هم هست، ولی می شد خوابید، خوابیدم بیدار نمی شدم، بیست دقیقه به دوازده بیدار شدم که نماز ت . . . امروز از هشت صبح تا قبل از افطار پنج تا کلاس پشت سر هم داشتم، بین شان نتوانستم ذهنم را بگذارم آزاد شود، الان
. . .
بوی عطر ملایم می داد پاکت سی دی. گذاشتم روی هارد ریخته شود و نشسته ام آرام به گوش کردن آهنگ هایی که دوست می داری، این یکی پیانو است، هیچ وقت کسی برایت پیانو زده است؟ من عاشق شوپن هستم، وقتی نشسته است یک نفر جلو ی چشم هات و انگشت ها می لغزند و تو می شنوی و تمام وجودت گم می شود در زیبایی بی کران آهنگی که می شنوی
. . .

همه چیز سکوت می شود. در حیاط دانشگاه ایستاده بودم و خیره بودم در آدم هایی که می آمدند. نگاهم گیج بود، یک چیزی تمام این روز ها درونم هست که . . . نمی دانم

اصلا نمی دانم

تمام وجودم گرفته است. کوفته، درد می کند تمام تنم، سر درد رهایم نمی کند، می دانی، اگر الان اینجا بودی، می نشستم کنار ت و با انگشت هایت بازی می کردم و دوست داشتم موهایت ریخته باشد توی صورتت و حرف می زدم، فقط حرف می زدم، آن قدر حرف می زدم که داد می زدی خل دیوانه، و من خنده م می گرفت و بعد بغلت می کردم و می خوابیدیم. خیلی خسته ام. خیلی

عید فطر پیشاپیش مبارک

* * * *

به تمام دوستان و رای دهندگان به جناب آقای احمدی نژاد تبریکات فائقه ی خودم را تقدیم می کنم. تلاش های بی شاعبه ی دولت بنیاد گرایان در شش ماهه ی اول به ثمر رسید و در راستای شعار آوردن پول نفت به سفره های مردم پر سود ترین بورس جهان تبدیل به زیان ده ترین بورس جهان شد. بورس در ادامه ی سقوط خود از مرز ده هزار واحد سقوط کرد، بورس چهل میلیارد دلاری مان در این شش ماه ده میلیارد دلار از ارزش خود را از دست داده است و اگر هیچ کاری نشود به سرعت به مرز هفت هزار و پانصد واحد سقوط می کند و رسما ورشکست می شود، مبارک باشد آقای رئیس جمهور

سودارو
2005-11-02
یک و سی و هفت دقیقه ی صبح