January 26, 2006


Genocide

. . .

“As you work with the victims, especially the children – their clothing, the baby bottles, the little shoes, just like the ones we bought for our daughters years ago – you have to try not to get into the heads of the monsters who did this, or it becomes overwhelming. You look at a perfectly knitted baby bonnet with two bullet holes in it, and you think, these could be your own kids.”

. . .

نسل کشی

امروز بعد از ظهر، درست پیش از اینکه بخواهم بخوابم، مجله ی نشنئال جئوگرافیک شماره ی ژانویه ی دو هزار و شش – همین ماه – را برداشتم که ببینم چه دارد، یک مقاله خوانده بودم در مورد کردستان عراق، جالب بود، تمام که شد همین طوری رفتم سراغ مقاله ی بعدی، عنوانش جنوساید – نسل کشی – و بعد عکس های ضمیمه و یک جدول تکان دهنده: لیست کشور هایی که در قرن گذشته – قرن بیستم – در جهان نسل کشی داشته اند، بیش از پنجاه میلیون کشته ی خصومت انسان ها شده اند: چین زمان مائو بیش از سی میلیون نفر، روسیه ی زمان استالین بیش از بیست میلیون، آلمان نازی با عنوان هولوکاست یازده میلیون و چهار صد هزار تن، ژاپن ده میلیون نفر، هند یک میلیون، ترکیه یک میلیون و پانصد هزار، روندا یک میلیون و بیست هزار، عراق زمان صدام دویست و چهل هزار ، پاکستان سه میلیون و ده هزار ، سوریه بیست هزار و . . . لیست شامل سی و هفت کشور است و همان طور که فکر می کردم: ایران، هزار و نهصد هشتاد تا هزار و نهصد و نود، بیست هزار تن

برای اطلاعات کامل تر مراجعه کنید به

www.ngm.com/0601

مقاله تکان دهنده بود، این جدول به تنهایی می تواند روح انسانی هر کسی را خرد کند، می دانید، استالین یک بار گفته است: مرگ یک انسان فاجعه است، اما مرگ یک میلیون نفر فقط یک عدد آماری است. برای همه ی ما عادت شده که یکی از روش های اطلاع رسانی – تلویزیون، اینترنت، ماهواره، رادیو و . . . – را در اختیار بگیرم و نگاه بکنیم و آمار کشته هایی در یک جا . . . مگر مهم است؟ مهم است همین هفته هشت نفر در اهواز کشته شده اند؟ مگر وقتی که هر روز خبر مرگ هست مهم است؟ مگر این ها همین عدد آماری استالین نیستند؟

مگر نیستند؟

مگر همین سیستم اطلاع رسانی که می گوید هولوکاست دروغ است همان سیستم اطلاع رسانی نیست که می گوید جنگ خلیج یک و طوفان صحرا اتفاق نیفتاده اند، در یازده سپتامبر هواپیمایی به برج های تجارت تجاری بر خورد نکرده است و انسان هنوز قدم به ماه نگذاشته و همه ی این ها در هالیوود فیلم برداری شده اند، مگر این حرف ها را نمی زنند؟

مهم است که هنوز بیش از یک صد و هشتاد هزار نفر از بازماندگان اردوگاه های مرگ نازی زنده هستند؟ مهم است؟

مهم است هنوز یک صد و هفتاد هزار نفر از اثرات بمب اتمی هیروشیما رنج می برند، مگر مهم است؟ سیستم اطلاع رسانی می تواند ثابت کند این ها اتفاق نیفتاده است، می تواند ثابت کند همه ی این دنیا یک خواب است، یک ماتریکس، یک شوخی، مگر نه؟

مگر نه؟

روح انسانی ما آدم ها گم شده، من امشب . . . آره، میگرن عصبی دارم و این جدول کنار دستم است و هی نگاه ش می کنم و هی روحم را می جوم و هی . . . توی مقاله مرتب عنوان می شود که دادگاه صدام برای جنایت جنگی می تواند اولین قدم باشد برای جلوگیری از نسل کشی در آینده، ولی . . . مگر دادگاه نورنبرگ توانست کاری بکند؟ توانست؟ همین الان که من می نویسم در دارفور در جنوب سودان یک نسل کشی در جریان است، دو میلیون و هشتصد و پنجاه هزار نفر در سودان قتل عام شده اند که هنوز هم در دارفور ادامه دارد، هنوز ادامه دارد

درست گوش کن: هنوز هم ادامه دارد

نطفه ی خشم درون انسان ها هست. هر جایی . . . همین هفته ی پیش بود که یک جدول منتشر شده در گوگل را نگاه می کردم در مورد ویژگی های مردم کشور های مختلف، در مورد امریکا نوشته شده بود: ضد مسلمان. ایران را چیزی ننوشته بود، نطفه ی خشم هست. همه جا هست. این جا، آن جا، بین تمام آدم ها

جدول را از اینجا دریافت کنید

http://blog.outer-court.com/prejudice/

چه کار می شود کرد؟ چه کار؟

دو سال پیش حدودا، یک تست روانشناسی دادم در مورد قاتلین زنجیره ای، از ده آوردم هشت، بر اساس متد تست رسما به من توصیه شد که به روانشناس مراجعه کنم تا تحت درمان قرار بگیرم، چون احتمال اینکه در آینده قاتل زنجیره ای شوم بسیار زیاد است. من لبخند زدم و تست را کنار گذاشتم. ولی ریشه های خشم هست، درون من هم هست، همین جا، در همین وبلاگی که می خوانید

خشم، تعصب، قوم گرایی، اختلافات سیاسی، دیکتاتور ها . . . . . . مرز ها . . . مرز ها . . . همه چیز هایی که روح انسانی ما را در خود گم کرده
. . . . . .

چه کار می شود کرد؟ چه کار؟

سودارو
2006-01-25
ده و بیست و چهار دقیقه ی شب