May 26, 2004


سر كار خانوم فرشته ي بال دار خال خالي صاحب يك وب لاگ خال خالي خوشگل شده اند
من هم دلم نيامد اين پست را فقط در آن وب لاگ بگذارم
و شما را دعوت مي كنم به خواندن دومين پست بانوي كوچك ما

سودارو
2004-05-26

* * * *

نبوده اي هرگز نبوده اي كه آمدنت را تجربه كنم و رفتنت را نظاره
نبوده اي هرگز نبوده اي

* * * *
پس اينچنين مغرور بيهوده به انتظار چه نشسته اي؟
:ميان كابوس هايم جايي براي تو نيست حسرت نداشتن تو ارزاني عاشقانت
من، كابوس شبانه من است
در مقابل من نياست خدارا، خدارا، خدارا روياي بودنت را
به صليب تنهايم نكش توان ماندنم نيست


در مقابل من ايستاده كدام تابوت را بر دوش مي كشي؟
_ توان ماندنم نيست_ نورا نورا نورا كه مي غرد
به نظاره نشسته ام سايه ات را باد اين، ستون زخمي
به آسمان تو نرسيده هبوط مي كند

اتفاق افتاد در كنج كنج زمين ومن به تماشا
لعنت! ميان من و تو مه پوشيده ي زمين را كنج كنج
و تو اتفاق مي افتي در هاله اي از صدا كه در من ايستاده
لاي الامور اليك اشكبوا
و لما اذج و ابكي؟!

حيرت! اتفاق افتاد من در كنج كنج زمين
و خدا خودش آمد به تماشا