http://www.khorshidkhanoom.com/archives/001706.php
صنم خدا بگم تو رو خفه نکنه، تا وقتی که تمام شد فکر می کردم واقعی است، بعد یک دفعه یادم آمد و تاریخ نوشته را نگاه کردم، اول آوریل، خدا بود دروغ اول آوریل ت، کلی کیفور شدم
* * * *
Why are we so bored to look at a Islamic magazine...but so easy to look at a nasty one?, why is it so easy to delete a religious offline messages ...yet we forward the nasty ones? Why are Mosques getting smaller...but yet bars and clubs are growing??.....think about it....are you going to forward this or delete it? Just remember ALLAH is watching you if u love MUHAMMAD (Peace Be upon Him) then send this to everyone on your account!
این آف لاین را امروز برایم فرستادند، می دانید نظرم در موردش چیست؟ بازی با احساسات مذهبی مردم. چند بار اول کار ساز است. بعد قدرت ش را از دست می دهد. وقتی حرف مذهب می آید، و ما اجبار را با آن قاطی کنیم، نتیجه ی معکوس می دهد. حالا می خواهد نماز اجباری در مدارس باشد – که تجربه ی تلخ ش هنوز با من هست، کما این که سال ها است اصلا حاضر نیستم هیچ جا نماز جماعت بخوانم – یا اجبار کردن به فرستادن یک آف لاین. این کار ها را نکنید لطفا، لطفا
ضمنا اشتباهات تایپی متن را رفع کردم، چهار تا اشکال تایپی داشت
* * * *
لابد دیده اید که زیر بخش پیوند های بلاگ رولینگ، یک جای لینک جدید باز کرده ام، مال خارج کردن سایت ها از آن لیست و گذاشتن شان در آن جا است. می خواهم بلاگ رولینگ را خلوت کنم، حدود بیست لینک را از صد لینک آن جا خارج می کنم و آن زیر می گذارم. فقط مال سایت هایی که مطمئن هستم در یک بازه ی زمانی خاص مرتب آپ دیت می شوند و نیاز به دیدن آپ دیت شان در لیست بلاگ رولینگ نیست
از مهدی عزیز هم که ترتیب این تغییرات را برایم داد بسیار ممنونم
* * * *
گفته بودم که می خواهم در مورد ِ ویژه نامه های نوروزی روزنامه ها و مجلاتی که می خوانم بنویسم. واقعیت این است که امسال به جز سالنامه ی روزنامه ی شرق، ویژه نامه های دیگر چندان رغبت بر انگیز نبودند. به هر حال، چون گفته بودم، خیلی کوتاه در مورد هر کدام می نویسم
روزنامه ی اعتماد ملی. قطع صفحه، نصف صفحه ی روزنامه ی عادی، 120 صفحه
کم مانده بود توی هر کدام از صفحه ها بنویسند: آقای کروبی قربونت برم، آقای کروبی نازت بکنم، آقای کروبی الهی. مصاحبه ی اول که با آقای کروبی بود دویست تا نود و هشت تا اشکال تکنیکی داشت. کل ویژه نامه هم چیز جدیدی نداشت. فکر می کنم برای کارکنان روزنامه باید یک دوره ی فشرده ی روزنامه نگاری بر اساس متد های قرن بیست و یک گذاشت. وحشتناک ترین نمونه ی این گاف ها، مقاله ای است در مورد آقای نراقی، که عکسی که تقریبا یک سوم صفحه را پر کرده، آقای نراقی را از پشت سر نشان می دهد، نصف سر بیرون عکس، آقای کروبی در مرکز عکس با دقت دارد به حرف های آقای نراقی گوش می کند. هیچ چیز به اندازه ی این عکس نمی تواند آدم را از حزب اعتماد ملی دور کند آقای کروبی، باور کنید. ویژه نامه را ورق زدم و چند تا مقاله را نصفه نیمه خواندم
روزنامه جام جم. 116 صفحه
می شود حرفی درباره اش نزد. وقتی برنامه های تلویزیونی را چاپ می کند، ولی تلویزیون یک چیز دیگر را پخش می کند چه می شود گفت؟ خود ویژه نامه را فقط می شد یک بار ورق زد، گفتم شاید توی بار دوم بشود یک چیزی که ارزش خواندن داشته باشد را پیدا کنم، نبود. خنده داری این بود که توی دو صفحه یک عکس را چاپ کرده بودند، یک بار بزرگ تر و یک بار کوچک تر، عکس خاصی هم نبود. نمونه های بارز کاری که نشان می دهد ویژه نامه چیست، کاریکاتور های آخرین صفحه ی ویژه نامه است، تقریبا ده سالی می شود که این کاریکاتور ها کلیشه ی خالص شده اند، مثل تقریبا تمام ویژه نامه. هر چند که روزنامه ی خواستگاه خودش را بین خانواده های معمولی که به اتفاقات معمولی فکر می کنند دارد. یک چیزی مثل ایونینگ استار در انگلستان، قرار که نیست همه گاردین باشند
روزنامه ی همشهری. 116 صفحه
در بین روزنامه های ایران، بعد از شرق بهترین ویژه نامه را چاپ کرده بود. البته من روزنامه ی سرمایه را نتوانستم پیدا کنم. هم از نظر طراحی و چاپ و کیفیت صفحات، هم از نظر صفحه پردازی و کار گروهی. تنها اشکال آن این بود که یک چهارم ش ویژه ی ایرانگردی بود که تقریبا کپی پیست همان ویژه نامه ی مشهور ایرانگردی روزنامه ی همشهری است که فکر کنم هشت سال پیش چاپ شده است. پیشرفت روزنامه ی همشهری در این یک سالی که نخریده بودم چشمگیر است. تقریبا به همان کیفیتی برگشته است که قبل از بیرون کردن کادر روزنامه در زمان شهردار شدن احمدی نژاد بود. برگشتن به گذشته وقتی گذشته مثبت تر بوده است یک قدم مثبت است. امیدوارم روزنامه به پیشرفت خودش ادامه بدهد. روزنامه هایی مثل همشهری با توجه به تیراژ بالایی که دارند وقتی که مطالب خوب داشته باشند یعنی تقویت کننده ی قشر خوانندگان ایران هستند
سال نامه ی روزنامه ی شرق
از اینجا ویژه نامه را دریافت کنید، هم اچ تی ام ال، هم پی دی اف
http://www.sharghnewspaper.com/sal2/html/index.htm
خوب، هر چی از این ویژه نامه بگویم کم گفته ام، کاش شرق یک ماهنامه هم با این کیفیت باز کند که حداقل دل آدم خوش باشد می شود بیشتر از یک سال یک بار چنین جمع مقالاتی ارزشمند را دور هم جمع دید
هفته نامه ی شرق – ویژه ی نوروز – 48 صفحه
این ضمیمه را قرار است شرق هر هفته چاپ کند. برای خانوم های خانه دار و جوانان زیر بیست سال خوب است. برای من ملالت بار بود، پر بود از مطالب خانه داری و آشپزی و نماد های نوروز و نوروز در تاجیکستان و این حرف ها
ماهنامه ی فیلم . 210 صفحه
هر چه پارسال فیلم عیدم را شیرین کرد، امسال هی ورق می زدم شاید یک چیز خوب داشته باشد، بهاریه هایش به پر باری سال قبل نبود. فقط ترجمه ی میزگرد اسکاری نیوزویک خوب بود، بقیه اش مصداق پارسال به از امسال و این حرف ها بود
خدا را شکر هر چه گشتم ویژه نامه های فیلم نگار، سالنامه ی فیلم، چلچراغ و همشهری جوان را پیدا نکردم. خوب است که مشهد دومین شهر ایران است. بقیه ی ایران چه جوری توزیع می شوند این مجلات؟
ویژه نامه ی روزنامه ی سرمایه را هم می شود از اینجا دریافت کرد
http://207.176.216.169/WebFa/Default.aspx?IssueType=2&IssueDate=1384/12/28&Page=1
سودارو
2006-04-03
دوازده و دوازده دقیقه ی شب
صنم خدا بگم تو رو خفه نکنه، تا وقتی که تمام شد فکر می کردم واقعی است، بعد یک دفعه یادم آمد و تاریخ نوشته را نگاه کردم، اول آوریل، خدا بود دروغ اول آوریل ت، کلی کیفور شدم
* * * *
Why are we so bored to look at a Islamic magazine...but so easy to look at a nasty one?, why is it so easy to delete a religious offline messages ...yet we forward the nasty ones? Why are Mosques getting smaller...but yet bars and clubs are growing??.....think about it....are you going to forward this or delete it? Just remember ALLAH is watching you if u love MUHAMMAD (Peace Be upon Him) then send this to everyone on your account!
این آف لاین را امروز برایم فرستادند، می دانید نظرم در موردش چیست؟ بازی با احساسات مذهبی مردم. چند بار اول کار ساز است. بعد قدرت ش را از دست می دهد. وقتی حرف مذهب می آید، و ما اجبار را با آن قاطی کنیم، نتیجه ی معکوس می دهد. حالا می خواهد نماز اجباری در مدارس باشد – که تجربه ی تلخ ش هنوز با من هست، کما این که سال ها است اصلا حاضر نیستم هیچ جا نماز جماعت بخوانم – یا اجبار کردن به فرستادن یک آف لاین. این کار ها را نکنید لطفا، لطفا
ضمنا اشتباهات تایپی متن را رفع کردم، چهار تا اشکال تایپی داشت
* * * *
لابد دیده اید که زیر بخش پیوند های بلاگ رولینگ، یک جای لینک جدید باز کرده ام، مال خارج کردن سایت ها از آن لیست و گذاشتن شان در آن جا است. می خواهم بلاگ رولینگ را خلوت کنم، حدود بیست لینک را از صد لینک آن جا خارج می کنم و آن زیر می گذارم. فقط مال سایت هایی که مطمئن هستم در یک بازه ی زمانی خاص مرتب آپ دیت می شوند و نیاز به دیدن آپ دیت شان در لیست بلاگ رولینگ نیست
از مهدی عزیز هم که ترتیب این تغییرات را برایم داد بسیار ممنونم
* * * *
گفته بودم که می خواهم در مورد ِ ویژه نامه های نوروزی روزنامه ها و مجلاتی که می خوانم بنویسم. واقعیت این است که امسال به جز سالنامه ی روزنامه ی شرق، ویژه نامه های دیگر چندان رغبت بر انگیز نبودند. به هر حال، چون گفته بودم، خیلی کوتاه در مورد هر کدام می نویسم
روزنامه ی اعتماد ملی. قطع صفحه، نصف صفحه ی روزنامه ی عادی، 120 صفحه
کم مانده بود توی هر کدام از صفحه ها بنویسند: آقای کروبی قربونت برم، آقای کروبی نازت بکنم، آقای کروبی الهی. مصاحبه ی اول که با آقای کروبی بود دویست تا نود و هشت تا اشکال تکنیکی داشت. کل ویژه نامه هم چیز جدیدی نداشت. فکر می کنم برای کارکنان روزنامه باید یک دوره ی فشرده ی روزنامه نگاری بر اساس متد های قرن بیست و یک گذاشت. وحشتناک ترین نمونه ی این گاف ها، مقاله ای است در مورد آقای نراقی، که عکسی که تقریبا یک سوم صفحه را پر کرده، آقای نراقی را از پشت سر نشان می دهد، نصف سر بیرون عکس، آقای کروبی در مرکز عکس با دقت دارد به حرف های آقای نراقی گوش می کند. هیچ چیز به اندازه ی این عکس نمی تواند آدم را از حزب اعتماد ملی دور کند آقای کروبی، باور کنید. ویژه نامه را ورق زدم و چند تا مقاله را نصفه نیمه خواندم
روزنامه جام جم. 116 صفحه
می شود حرفی درباره اش نزد. وقتی برنامه های تلویزیونی را چاپ می کند، ولی تلویزیون یک چیز دیگر را پخش می کند چه می شود گفت؟ خود ویژه نامه را فقط می شد یک بار ورق زد، گفتم شاید توی بار دوم بشود یک چیزی که ارزش خواندن داشته باشد را پیدا کنم، نبود. خنده داری این بود که توی دو صفحه یک عکس را چاپ کرده بودند، یک بار بزرگ تر و یک بار کوچک تر، عکس خاصی هم نبود. نمونه های بارز کاری که نشان می دهد ویژه نامه چیست، کاریکاتور های آخرین صفحه ی ویژه نامه است، تقریبا ده سالی می شود که این کاریکاتور ها کلیشه ی خالص شده اند، مثل تقریبا تمام ویژه نامه. هر چند که روزنامه ی خواستگاه خودش را بین خانواده های معمولی که به اتفاقات معمولی فکر می کنند دارد. یک چیزی مثل ایونینگ استار در انگلستان، قرار که نیست همه گاردین باشند
روزنامه ی همشهری. 116 صفحه
در بین روزنامه های ایران، بعد از شرق بهترین ویژه نامه را چاپ کرده بود. البته من روزنامه ی سرمایه را نتوانستم پیدا کنم. هم از نظر طراحی و چاپ و کیفیت صفحات، هم از نظر صفحه پردازی و کار گروهی. تنها اشکال آن این بود که یک چهارم ش ویژه ی ایرانگردی بود که تقریبا کپی پیست همان ویژه نامه ی مشهور ایرانگردی روزنامه ی همشهری است که فکر کنم هشت سال پیش چاپ شده است. پیشرفت روزنامه ی همشهری در این یک سالی که نخریده بودم چشمگیر است. تقریبا به همان کیفیتی برگشته است که قبل از بیرون کردن کادر روزنامه در زمان شهردار شدن احمدی نژاد بود. برگشتن به گذشته وقتی گذشته مثبت تر بوده است یک قدم مثبت است. امیدوارم روزنامه به پیشرفت خودش ادامه بدهد. روزنامه هایی مثل همشهری با توجه به تیراژ بالایی که دارند وقتی که مطالب خوب داشته باشند یعنی تقویت کننده ی قشر خوانندگان ایران هستند
سال نامه ی روزنامه ی شرق
از اینجا ویژه نامه را دریافت کنید، هم اچ تی ام ال، هم پی دی اف
http://www.sharghnewspaper.com/sal2/html/index.htm
خوب، هر چی از این ویژه نامه بگویم کم گفته ام، کاش شرق یک ماهنامه هم با این کیفیت باز کند که حداقل دل آدم خوش باشد می شود بیشتر از یک سال یک بار چنین جمع مقالاتی ارزشمند را دور هم جمع دید
هفته نامه ی شرق – ویژه ی نوروز – 48 صفحه
این ضمیمه را قرار است شرق هر هفته چاپ کند. برای خانوم های خانه دار و جوانان زیر بیست سال خوب است. برای من ملالت بار بود، پر بود از مطالب خانه داری و آشپزی و نماد های نوروز و نوروز در تاجیکستان و این حرف ها
ماهنامه ی فیلم . 210 صفحه
هر چه پارسال فیلم عیدم را شیرین کرد، امسال هی ورق می زدم شاید یک چیز خوب داشته باشد، بهاریه هایش به پر باری سال قبل نبود. فقط ترجمه ی میزگرد اسکاری نیوزویک خوب بود، بقیه اش مصداق پارسال به از امسال و این حرف ها بود
خدا را شکر هر چه گشتم ویژه نامه های فیلم نگار، سالنامه ی فیلم، چلچراغ و همشهری جوان را پیدا نکردم. خوب است که مشهد دومین شهر ایران است. بقیه ی ایران چه جوری توزیع می شوند این مجلات؟
ویژه نامه ی روزنامه ی سرمایه را هم می شود از اینجا دریافت کرد
http://207.176.216.169/WebFa/Default.aspx?IssueType=2&IssueDate=1384/12/28&Page=1
سودارو
2006-04-03
دوازده و دوازده دقیقه ی شب