August 07, 2005

سبک شاملو در ترجمه ی شعر – بخش دوم
نگاهی به شعر دو رگه اثر لنگستن هیوز ترجمه ی احمد شاملو

سوال: از یک ترجمه ی خوب – ترجمه ی قابل قبول، ترجمه ای که از 100 نمره ی بالای 50 بگیرد - چه انتظاری دارید؟

جوابی که می دهم چیزی است که خودم از ترجمه ای مناسب انتظار دارم و نه چیزی بیشتر، جواب من را با ترجمه ی شاملو مقایسه کنید

جواب

در درجه ی اول انتظار دارم ترجمه مفاهیم موجود در متن مبدا را به متن مقصد انتقال دهد و این کار را بدون تغییر و حذف موضوع – مفهوم – به انجام برساند.

در درجه ی دوم انتظار دارم سبک، فرم و لحن متن مبدا در متن مقصد موجود شده باشد و این فرایند تغییری در سبک، فرم و لحن متن نداده باشد

در درجه ی سوم انتظار دارم تکنیک های ادبی به کار رفته شده در متن مبدا در متن مقصد تا جایی که امکان دارد یافت شود

بر اساس آن چه گفته ام می خواهم متن شعر دو رگه را بحث کنم. اول متن انگلیسی شعر را یک بار بخوانید

Cross

My old man’s a white old man
And my old mother’s black.
If ever I cursed my white old man
I take my curse back.


If ever I cursed my black old mother
And wished she were in hell,
I’m sorry for that evil wish
And now I wish her well.


My old man died in a fine big house.
My ma died in a shack.
I wonder where I’m gonna die.
Being neither white nor black?

Langston Hughes (1902 – 1967)

From Literature by Laurence Perrine
Second Edition – Page 597

بررسی شعر

داستان: راوی شعر دو رگه است، از مردی سفید پوست و ثروتمند و مادری سیاه پوست – احتمال قوی برده – و فقیر و بی چیز. شعر زمانی سروده شده که مرد سفید پوست و مادر سیاه پوست هر دو مرده اند و احتمالا راوی نزدیک به زمان مرگ است – میان سال یا پیر- شعر به نوعی اعتراف گونه است، راوی اول می گوید پدر و مادر ش کی هستند، بعد می گوید که اگر زمانی آن مرد سفید پوست را نفرین کرده است حالا نفرین ش را پس می گیرد و اگر زمانی آرزو کرده مادر سیاه پوستش بره به جهنم، الان از آرزو ی شیطانی اش عذاب می کشد و آرزوی خوبی برای مادر ش می کند، در آخر می گوید پدر سفید پوست در خانه ای بزرگ مرد و مادر سیاه پوستش در یک آلونک، حالا او که نه سفید است و نه سیاه نمی داند در کجا خواهد مرد؟

محتوای تاریخی شعر

در سال های برده داری در امریکا، در مزارع ایالت های جنوبی – غالبا مزارع نی شکر و پنبه – هزاران برده ی سیاه را به کار وا داشته بودند. بر اساس اعتقادات مذهبی مسیحیت – مراجعه کنید به سفر آفرینش، اولین بخش از کتاب مقدس – سفید پوستان سیاهان را بر اساس حکم خدا خدمتکار خود می دانستند و حتا بر انسان بودن آن ها بحث بود. با وجود بحث های شدید نژاد پرستی موجود، سفید پوستان نمی توانستند میل جنسی خود را نسبت به سیاهان نادیده بگیرند، از رابطه های اغلب به اجبار اربابان سفید و برده های سیاه کودکانی به دنیا می آمدند. این کودکان را به اصطلاح "بچه ی مزرعه" می نامیدند، یعنی پدرش مشخص نیست، در حالی که همه می دانستند پدر مثلا ارباب است یا مشاور. این کودکان به شدت مورد نفرت سفید پوستان بودند، چون نشانه ای از ضعف سفیدان در مقابل سیاهان بودند. همچنین سیاه پوستان این بچه های مزرعه را بین خود شان راه نمی دادند چون نشان از برده داری، زور، زنا و ... برای شان بودند – انگار بخواهی کابوس هر شبت را روبه روی ت نگه داری- این کودکان از هر دو طرف رانده شده بودند. راوی شعر یکی از این بچه های مزرعه است و از دید یک انسان هویت و تاریخ گم گرده ی نزدیک به مرگ صحبت می کند – مطالب عنوان شده در بالا در شعر نیامده و هیچ اشاره ی مستقیم ی به آن نمی شود. این ها را فقط برای روشن تر کردن شعر آوردم

تکنیک های به کار رفته در شعر

در عنوان شعر صنعت پان به کار رفته است
Pun
این نمونه از پان یک کلمه است که سه معنی می دهد. معنای اصلی کلمه دو رگه است. معنا ی دوم خشم است. و سومین معنا صلیب که یاد آورنده ی به صلیب کشیده شدن مسیح (ع) و رنج های حضرت است که با رنج های راوی مقایسه می شود. ضعفی که من در ترجمه دیدم نادیده نگاشته شدن این صنعت است. مشکل این جا است که ما در فارسی کلمه ای که این سه معنی را بتواند منتقل کند نداریم. تنها راه پیش روی شاعر اضافه کردن یک مقدمه یا یک پانوشت بود که عنوان را توضیح دهد

ولی این موضوع هم جواب دارد: در درجه ی اول نادیده نگاشته شدن دو معنای فرعی عنوان شعر چیزی از محتوای شعر کم نمی کند. در درجه ی دوم احمد شاملو تحصیلات آکادمیک نداشته است – حتا دیپلم را هم – اصلا لازم نبینید که احمد شاملو مثل من که دانشجوی ادبیات انگلیسی هستم شعر را تجزیه و تحلیل کند، او شعر را بر اساس درون شاعرانه ی خودش بحث می کند. و در درون شاعرانه ی مترجم، محتوای شعر و متن شعر فقط با یک معنا می خورد: دو رگه

در شعر دو نوع خطاب به پدر و مادر راوی داریم. پدر هیچ گاه پدر خطاب نمی شود
My old man’s
Old man
White old man
My old man
و مادر ابتدا رسمی مادر و در پایان شعر احساسی مامان خطاب می شود
My old mother
My black old mother
She
Her
My ma
شاعر مرد سفید پوست را اصلا به عنوان پدر قبول ندارد و هیچ گاه او را پدر خطاب نمی کند و خطاب هم نخواهد کرد. از مادرش در ابتدای شعر عصبانی است ولی او را دوست دارد، در پایان با نوعی دلتنگی خطابش می کند ما – مامان

در شعر کلمات سفید و سیاه در مقابل هم قرار گرفته اند – تضاد – همان طور که در دنیای واقعی در مقابل هم هستند

شعر تکان دهنده است: کسی مادرش را نفرین نمی کند که به جهنم بروی، راوی خودش هم شرمنده است از نفرین اش، حتا نفرینی – اگر نفرینی باشد – را از مرد سفید پوست پس می گیرد، یعنی تو را بخشیده ام

آخرین خط شعر سوالی است که راوی را آزار می دهد: من کجا خواهم مرد؟ راوی نه به دنیای سفید ها تعلق دارد نه به دنیای سیاهان. راوی هویت ش گم شده. راوی نمی داند کیست؟ و نخواهد دانست، الان تنها چیزی که می خواهد آرامش روحش است: یک جایی باشد که سرم را بگذارم بمیرم و تمام شود همه چیز – این ها چیزی است که من از شعر می فهمم

سبک شعر نو است با جمله بندی کوتاه و از کمترین حد تکنیک های ادبی بهره می گیرد

زبان شعر زبان مردم عادی است و به شدت عامیانه
Ma, gonna

لحن شعر عامیانه و راوی یک دو رگه است که از زبان کوچه بازاری سیاهان استفاده می کند

حالا با توضیحاتی که در مورد شعر دادم ترجمه ی شعر را از احمد شاملو بخوانید

دو رگه

بابای پیرم یه سفید پوس بود
. ننه ی پیرم یه سیا
اگه روزی روزگاری نفرینش کرده م
. نفرینمو پس می گیرم حالا

اگه روزی روزگاری ننه ی پیره ی سیامو نفرین کرده م و
، آرزو کرده بره به جهنم ِ سیا
دل شیکسه ی اون آرزوی زشتم و
. براش آرزی خیر می کنم حالا

بابا پیره م تو یه خونه ی درندشت از دنیا رفت
ننه پیره م کنج ِ آلونک بینوایی
نمدونم خودم که نه سفیدم نه سیا
. کلنگم زمین می خوره تو چه جور جایی

احمد شاملو – مجموعه آثار، دفتر دوم، همچون کوچه ئی بی انتها
صفحه ی یک صد و بیست و دو

در مورد ترجمه ی شعر

در مورد عنوان توضیح دادم

اشکال عمده در ترجمه ی شعر استفاده از واژه ی بابا است. در شعر مرد پیر من استعاره ای است از بابا، مترجم تکنیک را بر محتوا ترجیح داده و ترجمه کرده است. در بازنویسی – مرحله ی سوم در کار ترجمه ی شعر – شاعر محتوای صریح را بر استفاده از استعاره ترجیح داده و مستقیما می گوید بابا. این کار شاعر/مترجم، باعث می شود که خشم بی پایان راوی نسبت به پدرش نادیده گرفته شود و از چشم خواننده دور بماند

محتوای کلی شعر در ترجمه منتقل شده است. شعر را نگاه کنید نه توضیحات مرا. محتوایی که در شعر می بینید در ترجمه هم هست. فقط در کلاس های ادبیات است که شعر را می چلانند تا هر چه دارد بروز دهد. خواننده ی عادی در ترجمه آن قدر که می خواهد می بینید

سبک شعر نو در ترجمه تکرار شده است. فرم شعر – سه پاراگراف با خطوط کوتاه- در ترجمه آمده است. لحن عامیانه ی شعر به بهترین شکل در ترجمه موجود است

ببینید، ما در زبان فارسی مشکل انتقال زبان عامیانه را داریم. در زبان انگلیسی کلمات، عبارات و اصطلاحات و نیز صنعتی به نام اِلیژن – حذف یک یا چند حرف از یک کلمه یا یک عبارت - کمک می کند تا طبقه، نژاد، سطح سواد و محل زندگی کسی که صحبت می کند را در یابیم

در زبان فارسی ما فقط می توانیم روی کلمات مانور دهیم. در زبان ما اصطلاحات و عبارات نمی توانند دقیقا بگویند که کسی حرف می زند کیست، ولی کلمات و لهجه می تواند

مترجم از زبان کوچه بازاری استفاده کرده است: نشان می دهد که راوی شعر از طبقه ی پایین اجتماع است، تحصیلات عالیه ندارد، و ثروتمند هم نیست. ما که در ایران حتا طبقه ی سیاه پوست را هم نداریم از چه راه دیگری می توانیم لحن راوی را در ترجمه منتقل کنیم؟

* * * *

در ذهنیت من یک ترجمه ی خوب نمره ای بالاتر از 50 از 100 می گیرد. من یک خواننده ی سخت گیر ِ در متون ادبی هستم. من به ترجمه ی شاملو از شعر آقای هیوز نمره ای بین 60 تا 70 می دهم که یک نمره ی عالی است. بگویم که جز مشکل قابل اغماز در عنوان شعر و استفاده از کلمه ی بابا در ترجمه مشکل دیگری در ترجمه نمی بینم

این را بدانید که هیچ ترجمه ای نمی تواند نمره ی 100 بگیرد. نمره دادن در ترجمه هر چه به صد نزدیک تر شویم سخت تر می شود. نمره ی نزدیک به 90 را می توان به مترجمان خبره ای گفت که اثری را زنده کرده اند، مثلا کسانی که آثار کلاسیک یونان و رم باستان را به زبان های زنده ی فرانسوی و ایتالیایی و انگلیسی برگردانده اند، چنین کسانی 90 می گیرند

من به ترجمه ی فوق العاده ای مثل کار آقای کوثری بر کتاب گفتگو در کاتدرال اثر ماریو بارگاس یوسا هم نمره ای نزدیک به 90 می دهم. آثاری مثل ناطور دشت ترجمه ی محمد نجفی و صد سال تنهایی ترجمه ی بهمن فرزانه هم نمره ای نزدیک به 85 به بالا می دهم و به ترجمه های حمید خادمی از شعر های شل سیلور استاین نمره ی 75 به بالا

این مثال ها را زدم تا بگویم نمره ی 70 که به اثر شاملو داده ام یعنی چه. من ترجمه های شاملو را ترجمه های موفقی می دانم

در این دو بخش سعی کردم خلاصه در مورد ترجمه های احمد شاملو در شعر صحبت کنم. حالا نوبت آقای مازی است، گفته اند جواب متن های من را می دهند، می خواهم از ایشان بخواهم که قبل از پاسخ گفتن به دو متن دو قسمتی من، لطف کنند و دلایل شان را با توجه به دانشجوی ادبیات انگلیسی بودن ایشان در این مورد که چرا این ترجمه ها حال ایشان را به هم زده است عنوان کنند

امیدوارم این بحث دنبال شود. از آقای امیری که خواسته اند از دانشجویان شان که بحث من و مازی خوانده شود کمال تشکر را دارم

من دانشجوی ادبیات انگلیسی هستم و نه مترجمی، احتمال می دهم که حرف های من و مازی به دقت از زیر چشمان دوستانم که دانشجوی مترجمی هستند رد شود، دوستم نویسنده ی وبلاگ احسان نوت گفته است که در مورد شاملو و ترجمه هایش در وبلاگ ش خواهد نوشت، انتظار دیدار نوشته اش را دارم و بلافاصله در وبلاگ لینک خواهم داد

لطفا هر نوع مقاله، کتاب و یا متن موجود در اینترنت که در مورد ترجمه ی شعر موجود است را به اطلاع من برسانید که بتوانم استفاده کنم و معرفی کنم. اگر در این مورد متنی نوشته اید لطف کنید اطلاع دهید که لینک بدهم، اگر هم تمایل دارید متن های تان را بدون هیچ گونه سانسوری در وبلاگ خواهم گذاشت: بیایید بحث ترجمه ی شعر را گسترش دهیم تا به نتایج بهتری برسیم

سودارو
2005-08-07
یک و شش دقیقه ی صبح

هبوط من تصمیم گرفته اند از بین ما وبلاگ نویس ها بروند و وبلاگ شان را تعطیل کرده اند، از این موضوع متاسفم