August 17, 2005

وقتی که مرد با کت شلوار سورمه ای تیره شروع کرد به نگاه کردن به لیست روی میز
دو سه نفر گفتند: آخ
چند نفر دیگه هم قرار شد که بعدا بگویند: آخ
ته سالن پسر جوان با ته ریش بلوند همان طور که خمیازه می کشید به بغل دستی ش گفت: خوب، بعدش؟

توضیح: همیشه از سکس گروهی متنفر بودم

پیوست: من سورئالیست نیستم، امروز تو توهمم، همین

سودارو
2005-08-17

یک موضوع: خوب به من چه، وقتی که دولت جدید داشت تو مجلس تحلیف می شد، من یک رمان می خواندم از الیزابت آلنده به اسم دختر بخت ترجمه ی اسدالله امرایی، خوب تو اون جا مهر ورزی را معادل کلمه ی میکینگ لاو – عشق بازی – آورده بود، خوب من هم تا این کلمه را شنیدم خنده م گرفت، خوب ببخشید